ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



انگورهرات


انگورهرات در خم چشمانت

 

مستی ست مرام مردم چشمانت

 

گمراه شدیم از ازل با نفست

 

فردوس فدای گندم چشمانت

کلمات کلیدی این مطلب :  انگورهرات ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/2/26 در ساعت : 10:52:27   |  تعداد مشاهده این شعر :  1427


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1392/2/26 در ساعت : 18:20:55
سلام برشاعر گرامی جناب خصلتی
می گویند روزی حاکم هرات در روزگار جمشید همایی را دید که ماری بر گردنش پیچیده گفت هما را نجات بدهید پسرش تیری انداخت و هما را نجات داد سال بعد هما برای این حاکم دو دانه اورد کشتند از ان انگور به دست امد دانه های انگور را در خمی نهادند تا بجوشید از ان جوشیده به محکوم به مرگی نوشیدند سر مست شد و بیشتر خواست حاکم او را ببخشید و این گونه شد که انگور به سراسر جهان گسترده شد و شراب پا به عرصه وجود نهاد
پس وقتی شاعر می گوید انگور هرات در خم چشمانت این روایت در عقبه این مصراع دیده می شود
و مصراع دوم گسترش یافته مصراع اول است
در مصراع سوم تحت تاثیر مردم چشم و نفس معشوق راویی گمراه می شود و در گمراهی متوقف می شود گویا نهایت حرکت این رباعی به نوعی سر گشتگی عرفانی منتهی شده است
در مصراع چهارم ضربه نهایی وارد می شود
حضرت آدم بهشت را فدای گندمی در بهشت کرد و راویی نیز بهشت را فدای گندم چشمان معشوق می کند
برای بنده سنت گرا اگر در شعری این همه منطق و روایت قابل باز تعریف باشد آن شعر قابل دفاع است
ولی منتقد متجدد می تواند از زاویه دیگری به این رباعی بنگرد و چنین حکم صادر کند که باز همان مستی و همان واگویه های بنازم چشم مستت را و ....و همان ازل با بار عرفانی شناخته شده
و حتی منتقد متجدد می تواند شاعر را به نوعی شعر سازی متهم کند به این معنا که شاعر در یگ پروسه اندیشه شده و طولانی به تولید این رباعی دست زده است همان اندیشیدگی که به قول این حضرات با ذات شعر هم گونی ندارد
البته جهت اطلاع جناب خصلتی عرض کنم که بنده نه منتقد هستم و نه متجدد بلکه عشق ما همان چشمان و انگور هرات و خلاصه سنت است
حمید خصلتی
1392/2/26 در ساعت : 21:27:17
درود بر جناب ایزدی عزیز.از این داستان زیبایی که فرمودید بگذریم هنوز هم انگور هرات معروف است. ونمونه ای از انگورهای هرات قدیم در همین خراسان خودمان هم هست که به انگور مژنگونی معروف است که ممال کلمه فوشنگانی وآن نیز تغییر یافته پشنگانی معروف ومنسوب به پشنگ است.اما در باره نکته ی بجا وقابل تامل نظر متجددین نسبت به شعر سنتی هم باید بگویم با احترام به نظر ایشان. من در سنت ونگاه اینگونه به شعر سنتی ،جنون وشیدایی خاصی می بینم که همچون گم شده ای است که فقط در این نگاه به شعر واینگونه دیدن برایمان رخ مینماید هرچند ازل ورخ یار وتعابیری اینگونه برای نو گرایان شاید کلیشه ای باشد.آنچه گفتم در رد نظر قابل احترام شما نیست بلکه فقط سلیقه ی این حقیر در سرودن ونگاه به جهانی است که دوست دارم اینگونه دیده شود.
محمد یزدانی جندقی
1392/2/27 در ساعت : 21:22:2
با سلام به محضر شاعر محترم و رخصت از منتقد ارجمند جناب استاد ایزدی که نقد نخستین را روی این شعر نوشته اند :
اگر بپذیریم که تاویل مخاطب موافق یا منتقد با توجه به نشانه های موجود در متن مجال موفقیت دارد یک چنین نشانه هایی در این متن موجود است انگور هرات در مصرع اول ---مرام مردم ---در مصرع دوم و نفس گمراه کننده به معنای دم و بازدم سبب نگاه سنتی در وا کاوی محتواست .. از نگاه تجدد طلب نیز اگرچه نشانه های متن اندک است اما همین ترکیب ) مرام مردم )
که پتانسیل کنایی دارد در مردمک چشم و هم مردم کوچه و بازار که مخاطب این اثر نیز یکی از همین مردم است در هر صورت این رباعی را موفق دیدم هر چند با ید در ---نوع خود را--- نیز به این تمجید اضافه کنم و تا یادم نرفته بگویم که این قالب نزدیک ترین قالب به شعر آزاد است در قابلیت محتوایی که در انواع فلسفی عرفانی و اجتماعی اثر گذار و قابل تامل است در پایان می توانم از واج آرایی این قسمت از شعر
---مستی است مرام مردم ..... جداگانه تقدیر کنم
نام ارسال کننده :  نسيم حسن نيا     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
من قبلا نميدونستم اين شعر از سروده هاي اقاي خصلتي است اما حالا كه فهميدم به داشتن چنين هم كلاسي افتخار ميكنم
هادی ارغوان
1392/2/26 در ساعت : 18:5:45
سلام
دست مریزاد
حمید خصلتی
1392/2/26 در ساعت : 20:57:49
ممنونم آقای هادی
سارا وفایی زاده
1392/2/28 در ساعت : 11:32:39
درود بر شما جناب خصلتی
زیباست
حمید خصلتی
1392/2/28 در ساعت : 13:24:17
ودرود برشما
مرضیه عاطفی
1392/2/26 در ساعت : 11:16:20
سلام جناب خصلتی
رباعیتان بدیع و زیباست
قلمتان برقرار!
حمید خصلتی
1392/2/26 در ساعت : 13:16:28
ممنونم سرکارخانم عاطفی
مجید هادوی
1392/2/26 در ساعت : 19:50:9
سلام جناب خصلتی
خیلی خیلی زیبا و ادبی بود
لذت بردم
ممنونم
حمید خصلتی
1392/2/26 در ساعت : 20:58:11
نگاه تان زیباست. ممنونم
رضا محمدصالحی
1392/2/28 در ساعت : 18:51:46
من بی خُم چشم تو خمارم
احسان می ِتو چون شمارم ؟

گمراه نفسهای تو بودم
این بهتر! جنت به چه کارم ؟


سلام جناب خصلتی بزرگوار . بداهه ای پر ایراد است تقدیم به شما .

ارادتمندم و عذر خواه ( از شعر زیبای شما به وجد آمدم و ... )
حمید خصلتی
1392/2/28 در ساعت : 19:53:34
ممنون از نگاهتان.سرشار از شعر باشید وشاد..
علی اصغر اقتداری
1392/2/26 در ساعت : 14:14:44
مستی است مرام مردم چشمانت
درود بر شما که در شعر کلاسیک هم پیشتازید مانند سپید هایتان
حمید خصلتی
1392/2/26 در ساعت : 15:40:17
لطف نگاهتان است.من هنوز شاگرد دبستانی شعرم
نیره کاشی
1392/2/27 در ساعت : 22:55:35
سلام و خداقوت

رباعی زیبایی بود

سپاس
اشرف گیلانی
1392/5/13 در ساعت : 10:41:54
چشم هايش كه شاعرت كرده!
حمید خصلتی
1392/5/13 در ساعت : 16:11:11
این سطری که نوشته ای از شعرهای دیگر من است. چقدر حافظه یخوبی دارید. زنده باشید.ممنونم
سید حکیم بینش
1392/2/26 در ساعت : 11:45:56
بسیار رباعی دل انگیزی بود. درود بر شما
حمید خصلتی
1392/2/26 در ساعت : 13:15:56
از حضورتان ممنونم
محمدرضا جعفری
1392/2/27 در ساعت : 3:36:52
سلام بر جناب خصلتی
عارفانه ای به غایت شیرین و با مسمی
موفق باشید
علی حبیب نژاد
1392/3/5 در ساعت : 7:29:49
زنده باد شاعر
محمد شکری فرد
1392/2/28 در ساعت : 19:55:7
سلام آقای خصلتی...امیدوارم حالتون خوب باشه...از شما در سایت کمتر شعر می خوانم اما هر چند وقت یکبار که در سایت شعر می ذارید مشتاقانه دفترتون رو باز می کنم و شعر زیبایتان را می خوانمو می آموزم.

زنده باشید.
حمید خصلتی
1392/2/28 در ساعت : 21:24:39
سلام.من بیشتر سعی میکنم شعر دوستان را بخوانم.من در همین بخش نقد وقت دوستان وسایت را می گیرم کافی است.شما لطف دارید
بازدید امروز : 8,821 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,564,781
logo-samandehi