مثل پر پرنده های زخمی
غروب جبهه آسمون خونیه
گلوله می باره و عاشق میشن
این هنر مردای ایرونیه
خیلی هنر می خواد که تو جوونی
از همه چیزش یه نفر بگذره
وقتی زمین پای دلا رو بسته
هر کی هوایی تره عاشق تره
جنگ با اینکه جای تیر و زخمه
باید یکی حرفشو معنا کنه
کاش یه نفر مثل تو پیدا بشه
حقیقت جبهه رو پیدا کنه
تو نگاهِ لنزِ دوربینِ تو مهربونیه
قلمت راوی فتحه که همیشه خونیه
هنر هر کسی نیست مثل تو آوینی شدن
که شهادت هنر مردای آسمونیه
یه وقتایی دلخوشیِ مادرا
یه تیکه استخون و یه پلاکه
هنوز یه جاهایی تو این آب و خاک
یه دشت سرخ لاله زیر خاکه
هنوز یکی به یاد اون قدیما
قلم تفنگش شده و می جنگه
سنگر و جبهه اما یادش به خیر
خیلی دلش واسه قدیما تنگه
تموم دنیا اگه دشمن بشن
تموم کشورم پر از آرشه
پای وطن وقتی میادش وسط
آدم نمی تونه که آرش نشه
تو نگاهِ لنزِ دوربینِ تو مهربونیه
قلمت راوی فتحه که همیشه خونیه
هنر هر کسی نیست مثل تو آوینی شدن
که شهادت هنر مردای آسمونیه
تو آب و رنگ و زرق و برق دنیا
خیلیا چشمشون به آب و نونه
اما اونایی که بصیرت دارن
تو قلبشون عشقِ امامشونه
خوشا به حال اونکه تو قیامت
مدال عشقو از خدا بگیره
برای ایرونی به افتخاره
که واسه خاک وطنش بمیره
میگن که هر گلی یه بویی داره
شمیم عطرت ولی بی مثاله
آدمِ اهل دل زیاده اما
مثل تو آوینی شدن محاله
تو نگاهِ لنزِ دوربینِ تو مهربونیه
قلمت راوی فتحه که همیشه خونیه
هنر هر کسی نیست مثل تو آوینی شدن
که شهادت هنر مردای آسمونیه
تاریخ ارسال :
1392/4/14 در ساعت : 21:41:5
| تعداد مشاهده این شعر :
830
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.