با دست عشق، "آه" که آغاز می شود
شب می رسد، پگاه که آغاز می شود
تازه حکایت تو و غم پا گرفته است
پای پیاده، راه که آغاز می شود
از یک شکست، جزّ جگر می خورد جوان
پیراهن سیاه که آغاز می شود
جز درد، دست هیچ کسی پشت پرده نیست
اکران یک نگاه که آغاز می شود
دل باختم به چشم کسی نارسیدنی
احساس ، اشتباه که آغاز می شود....
.
.
.
دیگر سراغ خاطره ات هم نمی روم
و توبه، با گناه که آغاز می شود...
کلمات کلیدی این مطلب :
عشق ،
تاریخ ارسال :
1392/5/2 در ساعت : 7:45:4
| تعداد مشاهده این شعر :
541
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.