چقدر شعرتو دوست می داشتم عزیزم ... موفق باشی ,,,
|
با بی تو هرگزی که تو دم می زنی از آن - آن لاف های از دمِ تو - قهر کرده ام من زاده ی غمم، تو ولی بی غمی... چه حیف! من با سرشت بی غم تو قهر کرده ام! بچه محله های دلم مهربان ترند! با بچه های عالم تو قهر کرده ام احسنت بسیار زیبا درود بر شما خانم معین زاده لذت بردم و اموختم
|
سلام انشاالله این قهرها به آشتی همیشگی منجر شود و شعری با ردیف آشتی از شما ببینیم استوار و امیدوار باشید
|
سلام خواهرم زیبا سروده اید بر قرار و بر مدار یا علی
|
سلام فاطمه خانم عزیز غزل دلنشینی بود فقط با اینجاش خیلی کنار نیومدم: آن لاف های از دمِ تو
|
من با سکوت مبهم تو قهر کرده ام با قصه های درهم تو قهر کرده ام سلام خواهر ارجمند سرکار خانم معین زاده سروده دلنشینتان را خواندم بهره بردم دست مریزاد موید و پیروز باشید بدرود
|
سلام بانو درود بر احساسات زیبایتان موفق باشید یاعلی(ع)مدد...
فاطمه معین زاده
1392/5/27 در ساعت : 17:29:49
به نام خدا
با اهدای سلام متقابل خدمت آقای خرسندی
ممنون از حضور و اظهار نظر لطفتون
|
|
هرچند با زمین و زمان قهر کرده ای ... حتما بیا و دفتر شعر مرا بخوان ! من نیز با زمین و زمان قهر کرده ام ! ... در انتظار لفظ «سلامم» که بی امان؛ یکباره با زمین و زمان آشتی کنم ... یکباره بال و پر بزنم توی آسمان شعر شکر بپاشم و هر کام تلخ را ... شیرین کنم ز پولکی آشتی کنان ! این چند بیت رو به صورت بداهه سرودم برای دعوت از دوستان حاضر در حیاط خلوت برای خوانش شعر «قهر» ...
|