|
درود بر آقای حامدی.خیلی زیبا وبدیع بود.جاندار پنداری بسیار زیبایی داشت غزلتان.جسارتا مرمر بازو آدم را یاد زمستان می اندازد اگر از هارمونی رنگهای خود پاییز یا واژه ی مناسب دیگری استفاده می کردید بهتر بود هرچند که تعبیر فوق العاده ایست. *** ممنون از لطف و دقت تون...چشم
|
زردی از ماست،به او تهمت زردی نزنید اونشان داده فقط برق النگویش را درود بر شما
|
سلام آفرین خیلی خوب و جالب و جذاب *** زنده باشید استاد خلیل عزیز
|
سلام
ازین دو بیت لذت بردم
برگ ها ریخته ی برق نگاهش هستند
آفتابی است که برداشته ابرویش را...
زردی از ماست،به او تهمت زردی نزنید
اونشان داده فقط برق النگویش را
|
سلام جناب حامدی زیبا سرودید بخصوص بیت اول کلمه ی " آراسته" رو خیلی خوب آوردید :) ***** زنده باشی خانم "آراسته" نیا
|
|
برگ ها ریخته ی برق نگاهش هستند آفتابی است که برداشته ابرویش را... درودتان شاعر
|
سپاس از ناصر حامدی بسیار شاعرمان و شرمنده ی مهربانی فراوانش ... *** دوستت دارم آرش عزیز...زنده باشی همولایتی
|
سلام مثل همیشه دلنشین بود --------------------- ممنون خانم قربانی
|
شعرِ خوب خواندن لذت دیگری دارد. موفق باشید. ================== شما لطف دارید خانم کوشکی
|
درود! زیبابود. ---------------------- ارادتمندم استاد صفادل عزیز
|