ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خواب ماندیم و ندیدیم .......پرستو پر زد
خواب ماندیم و ندیدیم........ پرستو پر زد

قرن ها رفت و شنیدیم ...... پرستو پر زد



ما زمستان زده بودیم... وَ در خوابِ عمیق

از بهاران نچشیدیم ........پرستو پرزد



ما زمستان زده گان در شب ِ جغرافی ِ خود

نقشه ی برف کشیدیم ........پرستو پر زد



حسرت ِ واژه ی پرواز به دلهامان ماند

یک وجب هم نپریدیم ......پرستو پر زد



آسمان جنسِ پرش بودو نگاهش ملکوت

پا فراتر نکشیدیم .........پرستو پرزد



گفتم ای کاش سَحَر..... سر زده ......برگردد باز

خواب ماندیم و ندیدیم .................پرستو پر زد





اکرم بهرامچی
کلمات کلیدی این مطلب :  خواب ، ماندیم ، و ، ندیدیم ، .......پرستو ، پر ، زد ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/4/27 در ساعت : 21:37:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  1442


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/4/27 در ساعت : 23:1:6
*شعرهای شما همه بیت الغزل معرفت و احساس است.


سلام آقای خوش عمل
ممنونم از حضور صمیمانه ی شما /سپاس که اومدید..................
حامد صافی
1390/4/28 در ساعت : 11:4:35
سلام بر شما تمامی قافیه ها به جز کشیدیم و چشیدیم نا درست است. پوزش می خواهم اما من در فضای شعر کلاسیک این اشتباهات را بر نمی تابم هر چقدر هم تصویر سازی ها زیبا باشد. یا حق
سلام آقای صافی ممنونم از حضور خوب شما و ممنونم که دقیق هسید اما قافیه ها کاملا درسته به غزل حافظ در زیر مراجعه کنید:
جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید
هلال عید در ابروی یار باید دید
شکسته گشت چو پشت هلال قامت من
کمان ابروی یارم چو وسمه باز کشید
مگر نسیم خطت صبح در چمن بگذشت
که گل ببوی تو بر تن چو صبح جامه درید
بیا که با تو بگویم غم ملالت دل
چرا که بی تو ندارم مجال گفت و شنید
به لب رسید مرا جان و بر نیامد کام
به سر رسید امی و طلب به سر نرسید
زشوق روی تو حافظ نوشت حرفی چند
بخوان ز نظمش و در گوش کن چو مروارید.........درید شنیدرسید/مروارید و الی ...ابیات و قافیه بسیارست
-----------------------------
ویا در رباعی امام خمینی (ره)
با چشم منی جمال او نتوان دید
با گوش تو ئی نغمه ی او کس نشنید

این ما و توئی مایه ی کوری و کری است
این بت بشکن تا شودت دوست پدید.......قافیه های دیدشنید پدید

--------------
ویا در غزلی از عطار نیشابوری
واقعه ی عشق را نیست نشانی پدید
واقعه ای مشکل است بسته دری بی کلید
تا بنبینی جمال عشق نگیرد کمال
تا شنوی حسب حال راست بباید شنید
درد نگر رنج بین کانچه هکی جسته ام
راست که بنمود روی عمر به پایان رسید که غزل بلند است .....و الی....................

و یا در غزلی از وحشی بافقی
دل پر حسرت از کوی تو بر گردیدم و رفتم
نشد پابوس روزی آستان بوسیدم و رفتم
زگرد راه خود را بر سر کوی تو افکندم
رح پر گرد بر خاک درت مالیدم و رفتم
اگر منزل به منزل چون جرس نالم عجب نبود
که آواز درایی از درت نشنیدم و رفتم
میسر چون نشد
وحشی که بینم خلوت وصلش
به حسرت بر در و دیوار کویش دیدم و رفتم .........کل غزل را خودتان بخوانید
اتفاقا غزل زیبایی از رهبر معظم انقلاب جناب آقای آیت ا... خامنه ای در صدر همین صفحه با همین قافیه ها هست لطفا مطالعه کنید

امیدوارم در عروض و قافیه اطلاعاتتان همیشه دقیق باشد
البته من یاغی تر در این گونه مسائلم...........
ولی رعایت هم میکنم البته به اجبار ِ قانون کهن ادبیات پارسی ........
مصطفی پورکریمی
1390/4/28 در ساعت : 0:21:56
سلام خانم بهرامچی
ما زمستان زده گان در شب ِ جغرافی ِ خود

نقشه ی برف کشیدیم ........پرستو پر زد



حسرت ِ واژه ی پرواز به دلهامان ماند

یک وجب هم نپریدیم ......پرستو پر زد

باز هم غزلی خوب با ردیفی زیبا و تصاویری رؤیایی از شما خواندم. در دو بیت از زمستان زده و زمستان زده گان استفاده کرده اید با وسعت واژگانی که از شما سراغ دارم دلیل خاصی داشته است ؟

سلام آقای پور کریمی
ممنونم از اینکه خوندید سپاسگزارم از حضور خوبتون/بله منظورم آدمهای قرن حاضره که قرن هاست در فصل سرد و یخ بندان مانده اند و به بهار نمی رسند تا پرستو بزگرده انسانهایی که مهربونی و صمیمیت را به دست فراموشی سپرده اند و قلبشون در جغرافیایی از جنس یخ و برف زندانیه...................
بازدید امروز : 2,776 | بازدید دیروز : 11,036 | بازدید کل : 122,933,415
logo-samandehi