ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شرح بیدل خوانان عزیز بر بیت(به ياد محفل نازش سحرخيز است اجزايم‌ ...تبسم تا كجاها چيده باشد دستگاه آنجا)


بنام حق ...



به ياد محفل نازش سحرخيز است اجزايم‌

تبسم تا كجاها چيده باشد دستگاه آنجا



سه تن از همراهان همیشگی حلقه ی بیدل خوانان  بر بیت حضرت بیدل شرحهایی قابل توجه و عمیق نگاشته اند که بدون دخل و تصرف در این مطلب تقدیم دوستان می گردد این حقیر نیز در حال تکمیل شرحی مبسوط بر این بیتم که متعاقبا تقدیم خواهد شد



 



دکتر قزوه:



به ياد محفل نازش سحرخيز است اجزايم‌

تبسم تا كجاها چيده باشد دستگاه آنجا



از منظر گوناگون می توان معانیی چند را رصد کرد اما من با این نگاه موافق ترم که "محفل ناز" قیامت و آن حادثه ی عظیم باشد که انسان از خواب عدم برمی خیزد و این اجزا اجزای پراکنده و خاک شده انسان است که با نوازش دوست به آن محفل ناز ورود پیدا می کند و بیدل سراپا مشتاق آن دیدار است و سحرخیزی اجزاء همه تن شوق بودن است دیده اید که روزهای بزرگ و عیدهای بزرگ و اتفاق های بزرگ خواب از چشم مان ی برد و دائم زمان را رصد می کنیم که کی صبح می شود و کی زمان آن اتفاق می رسد. و قیامت صحنه ناز و نوازش اوست و گردآوردن اجزاء پراکنده ما و جهان با تبسمی از جانب دوست ممکن می شود و دستگاه قدرت و توان او تا آنجاهاست که تصورش نمی رود.

این تصور من است البته و مشتاقم تا نگاه های دیگر را نیز تماشا کنم ...

دیگر آن که من اصلا داعیه دار شرح بیدل نیستم. من با بیدل تا حدی رفاقت می کنم و گاه حالش را می پرسم. همین.



 



آقای محمد وثوقی:



سلام بر آقای کرمی عزیز و گرامی

به یاد محفل نازش سحرخیز ست اجزایم

تبسم تا کجاها چیده باشد دستگاه آنجا



برداشت من از این بیت چنین است:

می‌گوید: سحرخیزی من (إنّ قرآن الفجر کان مشهوداً) برای کسب رضای اوست.

به هر چه می‌نگرم شوخی تبسم توست

جهان روز و شبم شش‌جهت سحر دارد

«محفل ناز» محفل بی‌نیاری است:

در آن محفل که حسن از جلوه‌ی خود داشت استغنا

من بی‌هوش بر آیینه داری ناز می‌کردم.

بنابراین رشک‌برانگیز هم هست:

محفل ناز غیرت‌اندود ست

سرمه لب می‌گزد صدا مبرید.

پس ممکن است سحرخیزی با بی‌خوابی ناشی از غیرت هم مرتبط باشد.

مصرع دوم را می‌توان دوگونه خواند: یکی آن‌که تبسم، دستگاه چیده باشد و دو دیگر آن‌که «دستگاهِ تبسم» همه جا چیده شده است. بیدل «دستگاه» را در معانی مختلفی به کار می‌برد که بیشترینش همین معنایی است که امروزه ما از عبارت «دم و دستگاه» می‌فهمیم. (بعضی معانی دیگر: بارگاه، کارخانه، سیطره و قدرت، تشکیلات، وسیله و ابزار، مقام و منزلت و ...). چند نمونه:

اگر بی‌دستگاهم غم ندارم

چو هندویم سیه‌بختی غلام ست.

و

در خاکدان دهر مچین دستگاه ناز

گر بر سر مزار چه دستار بستن ست.

و

جهان بر دستگاه خویش می‌نازد از این غافل

که چشم بسته زیر بال دارد آسمانش را.

و

ساده لوحی داد عرض دستگاه آیینه را

گفتگو سیل بنای سینه صافی می‌شود.

و

خُلق کریم آینه‌ی دستگاه اوست

پرتو بس ست وسعت دامان آفتاب

و

کمال جزو دارد دستگاه معنی کل را

چراغ پیری‌ام آخر به اشک یأس شد روشن.



«تبسم» هم در خیال بیدل غوغایی است و گر چه عمدتاً ناظر به مفهوم «رضا» ست اما نماد معانی دیگری هم هست؛ مثلاً نشانه‌ی تأمل و تفکر و سؤال، و زندگی‌بخشی و .... است. چند مثال:

بی‌پردگی جوهر راز ست تبسم

ای غنچه مدر پیرهن گل‌بدنی‌ها.

و

در تبسم کم نشد زهر عتاب از نرگست

کی به شور پسته ریزد تلخی از بادام‌ها.

و

از سایلان دریغ نشاید تبسمت

گیرم کفت تهی ست؛ لبِ آفرین گشا!

و

نیست هر کس محرم وضع ادب‌گاه جمال

بر تبسم کرد شوخی خط برون لب نشست!

و

صبحی تبسمی به تأمل دمانده‌ایم

زان گرد خط که نیست چو حرفش نشان به لب

و

زان غنچه‌ی خموش به آهنگ کاف و نون

سر زد تبسمی که عدم را وجود کرد!

و سرانجام «تبسم» رازی است که کسی به کنه آن راه نمی‌یابد:

کس به نیرنگ تبسم‌های خوبان پی نبرد.

و

پیامت با که گوید آن‌که از پیش تو برگردد

سواد آن تبسم نیست کشف هیچ‌ کس بیدل.

و

ز لعل خامشت رمز تبسم کیست بشکافد

خیالی دست بر چاک گریبان عدم دارد.

«تبسم» حتی گاهی آمیخته‌ با جنبه‌ی منفی هم هست:

زخم ما را اثراندود تبسم مپسند

در تن موج گهر گرد نمک‌زاری هست!

تناسب «اجزا» و «تبسم» هم در این است که تبسم «تیغ» هم هست:

ز اسرار لبش آگه نی‌ام لیک این‌قدر دانم

دم تیغ تبسم جوهر بالیده‌یی دارد!

اما چیده بودن تبسم (ضمن یادآوری مروارید مرتب دندان) به «خط خنده» اشاره دارد که تا بالای گونه کشیده / چیده شده است:

تبسم از لب او خط کشید آخر به خون من!

«خط خنده» را نباید با «خط عذار» خلط کرد:

شد جوش خطت پرده‌ی اسرار تبسم

پوشیده هجوم مگس این تنگ شکر را.

مستدام باشید.



آقای مصطفی پور کریمی:



 



سلام علیکم

جناب استاد قزوه شرح خوبی بر این بیت نوشته اتد که از آن بهره ها بردیم و من چون اصرار دارم با توجه به آیات قرآنی توضیحی برای شرح پیدا کنم این گونه شروع می کنم اول کلیدواژه ها : 1- محفل ناز :طلوع جمال حضرت معشوق است و شروع جلوه گری و ابتدای عاشقی

عالم دنیا و ابتدای وصل در بوم القیامه

2-سحر : اشاره به یغظه و بیداری عاشق و محل استغفار و بیان اشتیاق و ابراز نیاز که اولین مرحله ی سلوک است و سمبل برزخ بین روز و شب یا دنیا و آخرت می باشد

3- اجزاء : شاید اشاره به جسم و جان یا تن و روان باشد- همان گونه که استاد فرمودند -

4- تبسّم :از طرف عاشق نشانه ی وصل و مشاهده ی محبوب است و از طرف معشوق نشانه ی رضایت و به در هر دو صورت به اراده ی حضرت محبوب است به اعتبار " و انه هو اضحک و ابکی " ( و بدرستی اوست که می خنداند و می گریاند )

پس در مجموع معنی بیت اینگونه می شود :من با تمام وجود به اشتیاق بیرون آمدن معشوق از حجاب و رؤیت جمال او همیشه خیلی زود به محل ملاقات می آیم و به سیر و سلوک ادامه می دهم و منتظر لحظه ای می مانم که تبسم وصل و رضا آشکار شود ....... والله اعلم


کلمات کلیدی این مطلب :  شرح ، بیدل ، خوانان ، عزیز ، بر ، بیت(به ، ياد ، محفل ، نازش ، سحرخيز ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/4/28 در ساعت : 17:26:53   |  تعداد مشاهده این شعر :  1853


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اکرم بهرامچی
1390/4/29 در ساعت : 2:58:1
سلام آقای کرمی
جهت عرض ادب آمدم..................مانا باشید و پویا در راه ادبیات پارسی
================
درود خواهرم
بازدید امروز : 2,874 | بازدید دیروز : 11,036 | بازدید کل : 122,933,513
logo-samandehi