ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عاشقانه ای برای تو، تو ای شهید
در هوای گالشیِ شعرهایم
با چکمه ی سوراخِ پدربزرگ
با لباسِ قدیمی ام
که بار سنگینِ سالها خاطره را می کشد
بارانِ دلتنگِ جنگلی را قدم می زنم
که در گیسویِ تو گم می شد
وقتی بهارِ لبخندت را
به زمستانِ دلتنگی ام می بخشیدی
 
آه
ای شعرِ شب و ستاره
در سکوتِ قدم هایِ خاطراتم
چه صبور و باوقار
وان یکاد چشم هایت را
دکمه ی لباس من می کنی
 
هربار تورا می خواهم
انگار از این جنگلِ پر از نور
نخی از گیسوی بلندِ تورا
از ستاره می آویزند و مرا
تا خیالِ دست های تو می برند
 
هربار که تورا می خواهم
از ماهتابِ دوشنبه های خوب
از غروب های نه دلگیرِ جنگل
از صدای دارکوبی بازیگوش
انگار که صدایم می زنند
و تا چشمه ی تنهای کوه
بدرقه ام می کنند
 
تو آبِ یخِ چشمه ای
تو از دلِ خاک می روی
سمتِ آسمان و بعد
بارانِ همدمِ منی 
تا پهنه ی شالیزار
تا دشتِ پر از گلزا
 
هربار که تورا می خواهم
بادِ افتاده در جنگلی
در همهمه ی برگ ها و شاخه ها
بادِ افتاده در نیِ مشهدی علی
زیرِ کومهِ جنگلی اش
آن صدایِ شیرینِ سینه سرخی
نشسته بر بازوی سپیدارها
شعرِ عاشقانه برایم می خواند
 
حالا چگونه بگویم که عشق
از روستایِ مادری ام رفته است
چگونه بگویم که تورا
در چهاردیواریِ کوچکی
وسط قطعه ی پرستوها
خوابانده ام
 
هربار که تورا می خواهم
باد در گیسوی پرچمت
باد در زنگِ ماذنه ها می پیچد
و هستی ات را ای عزیز
شهادت می دهند
حالا چگونه بگویم که رفته ای ؟
کلمات کلیدی این مطلب :  شهید ، شهادت ، عاشقانه ، روستا ، جنگل ، دلتنگی ، ستاره ، گیسو ،


   تاریخ ارسال  :   1392/8/2 در ساعت : 18:43:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  857


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1392/8/2 در ساعت : 21:6:32
سلام اخوي
عيدت مبارك
در سايع عنايات و الطاف اميرالمومنين موفق و مويد باشي
التماس دعا
يا علي
علی اصغر اقتداری
1392/8/3 در ساعت : 13:24:33
حالا چه بگویم که عشق
از روستای مادری ام رفته است
....
هربار که تورا می خواهم
باد در گیسوی پرچمت
باد در زنگ مأذنه ها می پیچد
وهستی ات را ای عزیز
شهادت می دهند
حالا چگونه بگویم که رفته ای؟

شعر زیبایی بود اگر قدری فشرده تر می شد واز تکرار کاسته می شد یکی از شاخصه های شعر سپید ایجاز است وتصویر های اکثرآزیبا ومفاهیم خوبتان در لابلای زیاده گویی ها رنگ باخته اند
به نظر من این شعرتان یکی از زیباترین هایتان بود البته اگر کمی رعایت ایجاز می شد
مانا باشی
دکتر آرزو صفایی
1392/8/3 در ساعت : 14:1:43
درود بر شما
نویسا بمانید
بازدید امروز : 5,817 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,561,777
logo-samandehi