سلام بر شاعر جان آگاه جناب اسماعیلی عزیز
حماسه ای را که در کربلا رقم خورد به حق وبه دور از هرگونه تعصب مذهبی می توان شگفت انگیز ترین حماسه ی تاریخ بشری نام نهاد
حماسه ای که باورش هم سخت وغیر ممکن می نماید ولی اتفاق افتاد وتا همیشه ی تاریخ پرچم آن در اهتزاز خواهد بود
حماسه ای بر ضد همه ی کفر که در لباس اسلام خودنمایی می کرد
حسین "ع" با آگاهی از شکست وکشته شدن خود وتمامی یاران پاک بازش قیام کرد تا به همگان بفهماند که وقتی هدف خدایی باشد حتی در نتوانستن محض هم باید قیام کرد . مهم عقیده است ومبارزه در راه آن حالا عاقبت هرچه باشد مهم نیست .مهم انجام وظیفه است
اما این حرکت سترگ وبی نظیر که در طول تاریخ باعث حرکت هایی بر علیه نظام های سلطه می شد وارکان حکومت های استبدادی را به لرزه می انداخت از عصر صفوی رنگ عوض کرد وبه حماسه ی گریه بدل شد!
از آن تاریخ به بعد شعرا ونویسندگان به جز عده ی معدودی باسروده ها ونوشته هایشان بر تحکیم این بنای گریه همت گماشتند ودر کنار ؟آن از فلسفه ی اصلی قیام عاشورا دور ودور تر شدند
اشعار آقای اسماعیلی اما بر خلاف این مسیر حرکت مقدسی را آغاز کرده وامید این که خودم ودیگران هم به او تأسی بجوییم وبه سمت حقیقت قیام عاشورا روی بیاوریم
او وارث اسم اعظم الله است
قر آن مجسم است ،ثارالله است
او صوم و صلاة ، قبله و سجاده ست
او سوره ی نور ، روح بسم الله است
با نگاهی به این رباعی پر شور وروشنگر می توان به حقیقت قیام مولا ی شهیدان پی برد
ودر مقابل تعزیه خوان هایی که تمام هدفشان گرفتن اشگ از مستمعین است فریاد بر می آورد که:
ای مرثیه خوان ! روایت غم ، تا کی ؟
تصویر « شکست » از مُحرم ، تا کی ؟
از نای حماسه « قم فانذر » سر کن
« مظلوم حسین و واحسینم ... » ، تا کی ؟
ویا به گونه ای دیگر آن هارا به چالش می کشاند
ای مرثیه خوان ! حسین و شاهی ؟ هیهات !
شاهی ست تفرعُن و تباهی ، هیهات !
مولا به مقام بندگی می نازد
سوگند به حق در اشتباهی ، هیهات !
والبته مستمعین نیز از نگاه او دور نمانده وخطاب به آن ها می گوید:
باید که امام را ، ز نو بشناسیم
آن فیض مُدام را ، ز نو بشناسیم
با درک حماسه ی حسینی باید ؛
مفهوم قیام را ، ز نو بشناسیم
گفتنی در باره ی طرز نگاه این شاعر متهد زیاد است ولی وفت اندک .
در پایان با آخرین رباعی او که خود شاعر را معرفی می کند این مقال را به پایام می برم وبرای این عزیز توفیق روز افزون وسلامتی آرزو می نمایم
من شاعر نور پاک آلُ اللهَم
عشق است دلیل و شبچراغ راهم
هم قبله ی « دِعبِل » و « کُمیت » و « عُمّان »
همسنگر هر چه ذاکر آگاهم
بدرود ودرود