آقـــــا ســـــــــــلام آقا قربان روی ماهت
قربــــــان چشم های روشن تراز بلورت
والشـــــــمس والضحایی آیینه ی خدایی
خــورشید می نشینــــد خاموش در حضورت
()
عباس و عون و جعفر حر و حبییب و اکبر
یک دشت سرو رعنا یک دشت لاله با توست
هفتاد و دو پیــاله لب تشنه اند و سرمست
خمخانه ی شهـــــادت شور پیاله با توست
()
ازدستهای عباس افتاد مشک و مانده است
برشانه ی سترگت بار گران عباس
عباس آبــــــــروی لب تشنـگی ست عباس
لب تشنگان عالــــــــم لب تشنگان عباس
()
دجله ز غصه دق کرد چشم فرات خشکید
آتـش گرفت صحرا دریا به خاک افتاد
ازروی اسب وقتی افتــــــــاد جسم پاکت
پیش قـــــــد رشیدت دنیا به خاک افتاد
تاریخ ارسال :
1392/8/21 در ساعت : 2:34:29
| تعداد مشاهده این شعر :
969
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.