بگذار که جان در قدم ماه بمیرد
این سوخته در جانب دلخواه بمیرد
افتاده دل از چشم بهار آور دلدار
زیباست جنون بر سر این راه بمیرد
چون دست شد از دایره ی آینه کوتاه
در جاده ی بی پنجره چون آه بمیرد
مرگ است غزل خوانی بی روی تو یارا
بگذار به زندان تو ای شاه بمیرد
وقتی سخن ازرونق گیسوی تو خالی ست
شاعر چه قشنگ است که بی گاه بمیرد
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 4:57:32
| تعداد مشاهده این شعر :
1327
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.