سلام به دوستان عزیز و اساتید بزرگوارم.سپاس از این که وقت می گذارید و شعر مرا می خوانید .
اول صداي رعد آمد بعد طوفان شد
از دورترها چهره ي حيدر نمايان شد
اما ردايش خاكي و قدش كماني بود
از لحن گيرايش ستون كفر ويران شد
از چوب و دندان از لب و از خيزران مي گفت
از آن كه سهواً ناقض حرمت به قرآن شد
از گرگ هاي در لباس ميش رم كرده...
از هر كه در اين راه بد كرد و پشيمان شد
از فتنه ي قلاب ها با ماهيان مي گفت
از ساحل خشكي كه قربانگاه آنان شد
در كوچه هاي بي رمق لحن صداي او
هر بغض را واكرده و هر مُرده را جان شد
با سنگ معيار عدالت ذوالفقارانه؛
هر خطبه اش معيار بين كفر و ايمان شد
او كشتي بي ناخدا را بعد طوفان ها
با خطبه ها، با حرف ها، با اشك سكّان شد
مربع
افشاي راز هفت دريا از زبان او
سرفصل بهت دائم صحرانشينان شد
تاریخ ارسال :
1392/10/1 در ساعت : 8:34:56
| تعداد مشاهده این شعر :
968
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.