ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سندان 1

در میان خانه هایی

که به روی هم نشسته

کلبه ای در گوشه ای افتاده وبیمار و خسته

دربِ چوبین

کاه گل،

 دیوار کوتاهش شکسته

اندرونش تیره و

گــَرد و غبار هر جا نشسته

 

کوره ی آهنگری خاموش گشته

تار بسته

میله ای گـِرد وخمیده

 در کنارش آرمیده

هست در هر گوشه ای

آهن سیاهی آبدیده

 

همجوارکوره

روی کنده چوب کهنه

تخت این سندان سنگین

زار و غمگین

داغ دیده

روزها نالیده

 خوابیده

 

 

خرقه از گـَرد و غباری

 برتن وبر دوش وبردیده

 

زار میگرید

بدین داغ  نهانی

بر جبینش اوفتاده

غصّه ها دارد به دل

از کیش و از فرزند زاده
 

 پُتک از رنج زمانه

سر به دامانش نهاده

مست آن ایام شیرین

همره و همراه باده

 

سیل صدها آهن پیر وشکسته زنگ بسته

هست از هر فرقه و

هر مسلک و

هر دار و دسته

روی هم بنشسته تلّی از همه آهن شکسته

 

 

یادگار روزگاران کهن درمانده مانده

درب این ویرانه

گویی هیچ آوازی نخوانده

 

دیده ها در هم تنیده

ناگه آوایی رسیده

پیر از سندان چنان گویا شنیده
...

کلمات کلیدی این مطلب :  کلبه ، کوره ، دیوار ، آهن ، آهنگری ، غبار ، مست ، باده ، فرقه ، مسلک ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/10/7 در ساعت : 17:24:52   |  تعداد مشاهده این شعر :  1133


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید سعید پاینده
1392/10/10 در ساعت : 0:18:0
سلام

سروده ای است از درون غمگین و از برون شاد.
موفق باشید





********************************************


سلام از نگاه ریز بین شما سپاسگزارم
شبنم فرضی زاده
1392/10/8 در ساعت : 14:39:38
یاشا شاعیرقارداشیم





...........................................

چوخ ساغ اولاسیز سیزده ساغلیقیلا یاشایین
دکتر آرزو صفایی
1392/10/8 در ساعت : 11:34:59
درود بر شما نیک مهر
سروده تان را خواندم
امید که بیش بخوانم
زنده باشید و نویسا






.............................
سپاس خانم دکتر
خوش آمدید
متشکرم از حضورتان

بازدید امروز : 2,826 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,558,786
logo-samandehi