قسم به عشق که تنها زیبنده ی نام توست و قسم به سلام که زیباترین نام توست
گیرنده ی تمام نامه های عاشقی ام سلام!
باز هم ماه تو آمده . ماه ای که بیشتر از همه وقت بوی تو را می دهد و هر کجا را نگاه می کنم عبور سبز و روشن تو را حس می کنم.
نه می خواهم مانند گذشته های دور به یادت انشا بنویسم و نه میخواهم عاشقی ام را فریاد بزنم. من فقط مانند همان کرم شب تابی که تمام آرزویش تکه نوری از تو بود از تو یک جرعه مهربانی میخواهم.
می خواهم در این ماه پر مهر در این ماه ای که تمام لحظه هایش بوی تو را می دهد کمی از بیکران مهربانی ات را به من بدهی. شاید این روح نا آرام کمی آرام گیرد در این قفس سخت جسم.
عزیز دل!
سحرها آسمان نزدیک تر به زمین می شود و زمین بوی آسمان را میگیرد. بوی همان اردی بهشت عزیزی را که مرا پایبند این دنیا کرده است و زخمه به این دل بیدل می زند. چقدر سحرهای این ماه را دوست دارم و از آن بیشتر دل دل کردن های وقت افطار را. سحرها آسمان آنقدر زلال است که من با همین دو بال شکسته عابر کوچه های آسمانی می شوم.
وقتی در این ماه به آسمان نگاه می کنم با چشمانی بسته عبور پر شتاب فرشتگانت را تجسم می کنم وصدای خش خش بال و پرشان را می شنوم و درهای گشوده ی رضوانت را می بینم و بیکران مهربانی ات را که چه آسان می بخشی و چه بی پایان مهر می ورزی ... آنوقت باران نام مشترک چشم هایم می شود.
نمی دانم تقدیر مقدر من در شبهای قدر چگونه رقم خواهد خورد ولی از تو میخواهم به من، این کوچک ترین و ناسپاس ترین بنده ات کمی از مهربانی بی پایانت ببخشی تا لحظه هایم بوی خوش مهربانی ات را بگیرد. از تو می خواهم دریچه ی ماه نگاهت را به روی چشمهای شرمگینم نبندی و برگ برگ دفتر عمرم را به عطر حضورت آغشته کنی.
از تو میخواهم دست پرمهرت را تا آخرین شماره ی نفس هایم از شانه ی احوالم بر نداری و تقدیرم را جز در راه خودت رقم نزنی و چه تقدیری گواراتر از این؟
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/5/11 در ساعت : 16:37:24
| تعداد مشاهده این شعر :
1328
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.