موج خون
زیر باران خون وخاکستر .... ایستاده سپرد جانش را
هست آیا کسی که نشنیده .... ناله های برادرانش را ؟
یاد داریم سالهایی که .... غرق خون شد حیاط خانه ما
وای از آن غفلتی که شعله زند .... بازبرجان آشیانه ما
دشمنی بود سالهایی دور .... که از او داشتیم شکوایه
راه انداخته همان دشمن .... موج خون در حیاط همسایه
باز قوم یزید زنده شده .... فکر خون ریختن به سر دارد
داستان آشناست شیعه ببین .... کربلا پرده ای دگردارد
قلب مولا شکست این آشوب .... داستان علی و صفین است
داغ دیروز خاک میهن ما .... داغ امروز خاک بحرین است
ای برادر اگرچه دور از تو .... خط اول کنار تو هستم
زیرباران خون وخاکستر .... با تفنگی که هست در دستم
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/5/11 در ساعت : 17:3:27
| تعداد مشاهده این شعر :
992
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.