ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پرورش گل خشك در زاينده رود مرده ي ذهن من
به ياد شاعري عجيب
دوست ديروز و خاطره ي امروز
كه مدعي بود " با كلمات عاميانه شعر مي گويد
و پرورش گل خشك راه انداخته است".
و به احترام اصفهان
كه من در آن خاك زاده شدم
صله اي ناچيز از من خواست و اينگونه سرود:
"سه تار مي زنم فقط به دستگاه شور تو
و نصف گز براي من كه اصفهان ممتدي"
و امروز درصد مغز پسته ي گزها بيشتر از قبل است
و قطاب پر فروش تر از گز
...
و ديروز بعد از آن سالهاي طولاني
به تماشاي جان كندن نصف جهان آمده بود
و آن نصف گز را با اشك به او تعارف كردم
و باور كرد  
بي آب و بي زاينده رود
اصفهان تاب گريستن هم ندارد
و خود ديد
كه در شهر من
كتاب فارسي اول دبستان
اولين صفحه اش
 ماه هاست پاره شده است
يادش به خير
آب بود كه مي گفتيم : بابا آب داد .
...
به ياد دوست ديروزم آرش
كه آرزو مي كرد
اي كاش عينك و قناري و مادر بزرگ بودند
تا همه خواندني ها حافظ باشد
او كه ديروز
 غمگين سينه ي خسته تهران بود
كه عصر جمعه ها هوايش سرشار دلتنگيست
به ياد روزهاي خدمت سربازي
كه او شاعر بودن مرا باور كرد
و من او را.
ياد باد آن روزگاران يادباد.
  

کلمات کلیدی این مطلب :  اصفهان ، زاينده رود ، آب ،

موضوعات :  نثر ادبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/10/15 در ساعت : 18:33:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  851


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

دکتر آرزو صفایی
1392/10/15 در ساعت : 23:32:27
درود بر شما
خواندم و آموختم
برقرار باشید
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 4 ماه و 24 روز و 4 ساعت و 20 دقیقه و 13 ثانیه است همراه شماییم 454220413.807 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 12,611 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,233,818
logo-samandehi