رمضانیه/ این ماه عاشق است، به آن آن به آن بخند....
قرآن فرود آمده، اقرأ، بخوان، بخند
همراه اشک های عزا توأمان بخند
این ماه را درون گلستان قدم بزن
یکبار امتحان کن و با باغبان بخند
این ماه عاشق است، به آن اعتماد کن
این ماه عاشق است، به آن آن به آن بخند
قه قه زنان صدف شو و با سوز گریه کن
بعدش بیا و یکسره هق هق کنان بخند
در این سه چار هفته به ترتیب شام و روز
چون پیر ناله سر بده همچون جوان بخند
این کودکی که شیشه شکسته است را ببخش
دعوا و داد و عربده کافی است، هان! بخند
لبخند را بیاور و دلقند پس بگیر
دلقند را بیاور و با آسمان بخند
قرآن به سر بگیر و قَدَر را بگیر و بعد
با دست های پر شده از آب و نان بخند
این نان و آب چیست به غیر از وصال دوست؟
بی آب و نان که گفته که در این میان بخند؟
با جمعه های فصل فقط گریه کن ، ولی
با شنبه های وصل اذان تا اذان بخند
□
گهواره ام نگاه تو بوده است ای عزیز!
این بچه را بیا بتکانش، به آن بخند...