ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عقل عاشقانه! عشق عاقلانه!

 

 

عشق و عقلم کارزاری  زار داشت
 
 
                  عقــل بر دعویّ خود اصرار داشت
 
 
عقــــــل  گفتـــا  مالک این تن  منم
 
 
                  خود نمــائی  و رجز  بسیـار داشت
 
 
عشـــق  گفتــا  صاحب این دل  منم
 
 
                  عقـل را  با ما  بقـــی  اقرار داشت
 
 
جمله  دعوی ها  سرِ دل  بود وبس
 
 
                  خوب می شد گر یکی  ایثـار داشت
 
 
عشـــــق لبخنـــــدِ  تمسخــر مینمود
 
 
                  عقــل خشمی تیره ازاین کار داشت
 
 
این تمسخــر می نمـود و آن غضب
 
 
                  دل  از این دیوانه ها  زنگار داشت
 
 
عشــــــق  با  ابرو اشــارت مینمود
 
 
                  عقـــل  بر کوبیدنش  پنـــدار داشت
 
 
عاقبـــت دل هم  یکی  دیــوانه  شد
 
 
                  ماجــراهائی  در این  پیـکار داشت
 
 
واحــد از این ماجرا مبهوت و مات
 
 
                  دست بستـه  سینــه ای افگار داشت

 
کلمات کلیدی این مطلب :  عشق ، عقل ، دعوی ، ایثار ، خشم ، تمسخر ، اشارت ، دیوانه ، مبهوت ، واحد ،


   تاریخ ارسال  :   1392/12/12 در ساعت : 23:7:1   |  تعداد مشاهده این شعر :  2787


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  کشاورزی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام، من با اجازه از شما این شعر را می‌خواهم در اینستاگرام با نام شما پست کنم

///////////////////////////
درود بر شما... صاحب اختیارید...
یا علی (ع)
صمد ذیفر
1392/12/13 در ساعت : 6:59:57
عشق و عقلـــــــــم کارزاری زار داشت
عقــل بر دعویّ خود اصــــــــــرار داشت

عاقبـــت دل هـــــم یکی دیــوانه شد
ماجــراهــــــائی در این پیـــکار داشت

واحــد از این مـــــاجرا مبــــهوت و مـات
دست بستـه سینــه ای افــگار داشت

سلام .
و درود بیکران محضر استاد واحد عزیز و گرامی
باز سعادت کسب فیض از غزلی عارفانه و عالمانه از شما شاعر فرزانه و عارف اندیشمند ، نصیب جان شد . بجای افگار دل تان نور و صفای باطن ،از خالق عقل بالغه و عشق حقیقی تمنا دارم.
جدال تاریخی عقل و عشق و مقابلۀ اهالی اشراق با مشاء ، تداعی شد و ابیات نارسا و شکسته بسته حاصل آن . به بزرگواری خود بخوانید .
در پناه حق تعالی

حامیــان این دو می بودنـــــد اگر
یک تمـــاشـــایی جدل،بازار داشت

عشق مثل شیخ اشراق اهل دل
از دیار سهـــرورد، همــــکار داشت

عقل هم چون بوعلی اهل مشاء
تیغ اســتدلال بر پیـــــکار داشت

د ر چنین وضعی صدا،سیمای ما
شور و حالی ویژه در اخبار داشت

صدهزاران شکرباد،این سرزمین
صد هزاران عالمِ هشیار داشت

زان یکی ملای صــــدرا، حکمتی*
با تعــــــالی نکته در آثار داشت

جوهری که در دل "واحد" نشست
این چنین صلحی صفا بسیار داشت.
*حکمت متعالیه . (فلسفۀ ملاصدرای شیرازی "صدرالمتالهین به جدال فلسفۀ اشراق و مشاء پایان داد)
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/12/13 در ساعت : 14:9:17
درود و سلام و عرض ادب و ارادت و احترام ویژه خدمت عارف فرهیخته ی بزرگوار جناب استاد ذیفر عزیز و گرانقدر...

مثل همیشه این کمترین را با شاگردنوازی خود شرمنده فرمودید استاد بزرگوار...

بابت اینهمه لطف و خلوص و ابیات زیبا و عمیقتان بی اندازه سپاسگزارم و سربلندی و سرافرازی و توفیق روز افزونتان را از بارگاه باریتعالی مسئلت دارم..

تقابل عقل و عشق همواره در درون آحاد بشر پابرجاست اگرچه بحث بایدها و نبایدها در این زمینه و اینکه تکلیف چیست را حضرت صدرالمتأللّهین صدرای شیرازی به زیبایی و ظرافت هرچه تمامتر تبیین فرموده اند...

بعبارت دیگر ملا صدرا جدال بین طرفداران مکاتب اشراق و مشّاء را بسیار حکیمانه پایان بخشیدند لیکن درگیری میان عشق و عقل در درون هریک از افراد بشر همچنان در جریان است و اینکه در وجودِ هر فرد کدامیک از این دو و به چه میزان و به چه کیفیتی غلبه کند، شاید به اندازه ی آحاد بشر متفاوت و متنوع باشد و علیرغم اینکه بایدها و نبایدها را ایشان مشخص کرده اند آنچه در درون هر فرد اتفاق می افتد مقوله ی دیگریست، درست مثل شریعت مقدس اسلام که راه و بیراه را را برای بشر بنحو اکمل تبیین نموده لیکن آنچه ما ابناء بشر میان راه و بیراه عملاً بر می گزینیم بسیار متفاوت و متنوع و متباین است... شهدای گرانقدر اکملش را برگزیدند...

از اینکه استاد فرزانه ای چون حضرتعالی ابیات ناقابل این کمترین را می خوانید و مورد مداقه قرار می دهید باعث فخر و مباهات بنده است و از عهده ی سپاس آنگونه که بایسته و شایسته است بر نمی آیم...

از حضور مبارکتان التماس دعای خیر دارم استاد...

برقرار باشید و رستگار... یاحق... یاعلی(ع)
سارا وفایی زاده
1392/12/14 در ساعت : 14:27:10
درودتان استاد

بسیار زیبا و شیوا سرودید

دستمریزاد

ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/12/14 در ساعت : 21:17:0
بزرگوارید سرکار خانم وفایی زاده...
از لطفتان ممنون و متشکرم...
برقرار باشید...
و سلام...
محمدمهدی عبدالهی
1392/12/23 در ساعت : 23:4:38
درود بر استاد بزرگوارم
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/12/23 در ساعت : 23:26:4
درودتان جناب عبدالهی گرانقدر...
برقرار باشید...
محمدرضا کریمی راد
1392/12/13 در ساعت : 16:17:41
درود جناب افخمی

دست مریزاد
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/12/13 در ساعت : 21:32:53
سپاسگزارم جناب کریمی راد...
و سلام...
راشین گوهرشاهی
1392/12/13 در ساعت : 14:1:53
سلام جناب آقاي دكتر
مزيد بر شعر، تصويرتان خود قصه ي ديگري بود آنقدر كه دلمان را از خودش خالي كرد و به درد نشاند...با اجازه سيوش كردم. حيف اين تصاوير كه از يادمان رفته اند...اين عميق ترين شعرهاي جهان...
سپاس بيكران
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/12/13 در ساعت : 14:17:49
عرض سلام و ادب و ارادت سرکار خانم گوهرشاهی شاعره ی هنرمند و فرزانه...

لطفتان را خالصانه سپاسگزارم...

امید است رهرو صاحبان این تصویر و تصاویر و صحنه های اینچنینی که عمیقترین و عاشقانه ترین اشعار جهانند باشیم و هرگز فراموششان نکنیم...

ماندگار باشید و رستگار... یاعلی(ع)
ابراهیم لایق برحق
1392/12/15 در ساعت : 11:8:44
جمله دعوی ها سرِ دل بود وبس
خوب می شد گر یکی ایثـار داشت


سلام.
و درود بر دلشدگان.
یادشان هماره. راهشان پر سالک.


زیبا تصویر این مبارزه را ترسیم فرمودید.
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/12/15 در ساعت : 21:46:44
درود بر شما جناب لایق بر حق...

و درود بر دلشدگان دلباخته...

و سپاس از لطفتان...

برقرار باشید و بر مدار حق...
حسین نبی زاده اردکانی
1392/12/13 در ساعت : 1:26:48
سلام و دست مریزاد.
تا که واحد ساز عشق و عقل را
بر زبان واحد دُرِ اشعار داشت
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/12/13 در ساعت : 13:48:50
عرض سلام و ادب و ارادت جناب مهندس نبی زاده گرامی...
بابت لطف و بزرگواری تان و بداهه ی محبت آمیزتان بی اندازه سپاسگزارم.
برقرار باشید...
حسین احسانی فر
1392/12/13 در ساعت : 19:47:12
سلام و عرض ادب خدمت استاد افخمی اردکانی بزرگوار

غزل زیبایی بود.
همانطور که استاد فرزانه جناب ذیفر فرمودند جدال عقل و عشق جدالی تاریخی است.
نکته ای که توجه مرا جلب کرد و بسیار بر دل نشست این است که مورد نزاع عقل و عشق؛یعنی دل از این جدالِ دیرینه در نهایت دیوانه میشود و دیوانگی مشخصه ای از عشق و در تضاد با عقل است.
بسیار هنرمندانه چیرگی عشق بر عقل را بیان کردید.

گرچه در طریق معرفت عاشقی عین عاقلی است و با یکدیگر همسویند.

مؤید و منصور باشید
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/12/13 در ساعت : 21:32:17
درود بر شما برادر خوبم جناب احسانی فر عزیز و گرامی...

از لطف لطیف و بذل توجه حضرتعالی سپاسگزارم...

وقتی به رأی العین دیدم جوانان برومندی را که با کمال علم و آگاهی داوطلب رفتن روی مین می شدند یا شجاعانه جان خود را سپر بلای دیگران می کردند و قبل از استقبال از شهادت با خالق هستی خالصانه راز و نیاز می کردند و بدون هیچ ترس و تردیدی به دیدار معبود می شتافتند و بر یکدیگر سبقت می گرفتند، هرچه فکر کردم دیدم چنین چیزی با عقلِ تنها چندان جور در نمی آید و فقط عشق عاقلانه یا عقل عاشقانه و ایمان می تواند چنین حماسه هایی را بیافریند.

من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا دیته...
بازدید امروز : 7,904 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,563,864
logo-samandehi