ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نفس آخر

موجي از اضطراب در چشمش
روي لب هاش ذكر "يا الله"
نگران، با دو چشم تر، مادر
پشت در ايستاده چشم به راه
 
می رسد روی تخت آن پسری
که خیالش از این جهان تخت است
- مادرم صبر پيشه كن، آخر
اين خبر ها شنيدنش سخت است
 
همه جا تار و تيره، نور انگار
از نگاه چراغ مي افتد
مي زند باد زور آخر را
آخرين برگ باغ مي افتد
 
دانه اي از اميد شد دل برگ
زندگي را به جنگ مرگ كشيد
غنچه در باغ ديگري روياند
نفس آخري كه برگ كشيد
 
وقت دل کندن از پسر شده است
گرچه در حرف گفتنش ساده است
یک پسر را خدا گرفته از او
جای او چند تا پسر داده است
مربع
قلب فرزند زير خاك من است
اين كه در سينه تند مي زني اش
در تن تو امانت است اين قلب
آه، دل نازك است، نشكني اش!
 
از تو غير از دعا نمي خواهم
گاه گاهي دعا كني اي كاش
زندگي كن بجاي فرزندم
مثل او زنده باش، عاشق باش

کلمات کلیدی این مطلب :  اهداء عضو ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/12/14 در ساعت : 16:13:35   |  تعداد مشاهده این شعر :  795


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  رضا     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام.این شعر کاملامشخص است که آمیخته ای از تقلید چندحس وچندشعراست
کسی که دائما این سایت واشعارش را میخواند میتواندسریع این را بفهمد
مثلا بیت ماقبل آخر دقیقا حرف یکی از شعرهای خانمها مستشارنظامی وشعبانیست
دوبند اول وبندآخر هم کاملا تقلید ومضموش شعر اخیر خانم فرضی زاده
بندهای وسطی هم تصاویر تقلیدی تکراری ست که بارها ازشاعران دیگر به نوعی دیگر خوانده ام
فکر می کنم این گونه تقلیدهای اشکار برای نوپایان شعر تمرین ومشق باشدو قابل توجیه نه برای شما که سالهاست شعر مینویسی
........................................................

سلام

من این شعر را بیش از دو سال قبل گفته ام

در ضمن من معمولا شعرهای سایر دوستان را به ندرت می خوانم
ابراهیم لایق برحق
1392/12/15 در ساعت : 11:2:46
سلام
انصافا کمتر کسی است که در این عرصه قلم زده باشد و بتواند تا حد زیادی به حق مطلب نزدیک شده باشد.
شکیبا غفاریان
1392/12/14 در ساعت : 22:22:58
سلام و عرض ادب

به قوت کارای قبلیتون نیست
خیلی رو و ابتدائیه .. بیشتر به نظم شبیهه تا شعر
دو بند بعد از مربع انگار حالت طلبکارانه داره ..
ببخشید ولی این کار و کار قبلی دفتر شعرتون اصلا یه جور دیگه اس
انگار شما نسرودید اینارو

جسارت بنده رو ببخشید
مانا باشید
علی فردوسی
1392/12/14 در ساعت : 23:19:27
سلام دوست

اگه از من بپرسین میگم این شاعر نیست که زبان کار رو انتخاب میکنه. این خود شعره که میگه منو با چه زبونی بگو. باید ببینی چی میخوای بگی و واسه کی میخوای بگی

به نظر من این جور جاها در لفافه گفتن جواب نمیده
مصطفی معارف
1392/12/17 در ساعت : 12:4:2
قلب فرزند زير خاك من است
اين كه در سينه تند مي زني اش
در تن تو امانت است اين قلب
آه، دل نازك است، نشكني اش!
جناب فردوسی عزیز همیشه خوانش شعر هایتان مرا به وجد می آورد و اینبار هم...
شکیبا غفاریان
1392/12/15 در ساعت : 14:4:16
سلامی دوباره
منظورم پیچوندن و در لفافه بردن شعر نبود
خود من هم شعرهای روان و ساده رو بیشتر می پسندم ..
فقط خواستم بگم این شعر توضیح واضحاته با همون دید به قضیه نگاه کردین که یه غیر شاعر نگاه میکنه .. هیچ کشف تازه یا نقطه ی قوتی نداره ..
من یکی از علاقمندان اشعار شما هستم و اکثرا نظرم راجع به اونا مثبته و واقعا شعراتون جای تعریف داره
و بارها گفتم از اینکه انقد راحت شعر میگید خیلی خوشم میاد
ولی خب این کارتون یه کم به نظرم ضعیف اومد و خواستم نظرمو بگم ..
ببخشید اگه نباید نظر میدادم و دادم ..
................................

سلام

نظر دادن خوبه. ولی همیشه هر نظری درست نیست حالا چه نظر من باشه چه نظر شما. و در ضمن من اصلا ناراحت نشدم. کسی که در مورد کارش توضیح میده لزوما ناراحت نیست. ولی با این وجود من اگه بخوام درباره این موضوع شعر بگم احتمالا باز هم با همین رویکرد شعر میگم. اکثر وقتا نیاز به یک دید تازه نیست، صرفا خود نشون دادن مد نظره
محمدمهدی عبدالهی
1392/12/23 در ساعت : 18:33:38
درود بر اخوی بزرگوارم
خدابخش صفادل
1392/12/16 در ساعت : 11:49:6
درود! شعرتان را خواندم.
بازدید امروز : 3,641 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,559,601
logo-samandehi