ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نوخسرواني

1
نه گرز و نه رخش و نه  ببربيان
"يلان - آدمك ها"ي سرخورده ايم
سر از خوان هشتم در آورده ايم

2
ساعتي با "زمستان" نشسته ست
كبك از دست اين پير پرحرف
سر فرو برده ناچار در برف

3
از صدف ها شنيدم كه  دريا
صرع دارد كه با موج هر شب
روبه ساحل كف آورده بر لب

4
معمم شد به يمن برف انبوه
زمستان ؛قله را بوسيد و انداخت
عباي خويش را بر شانه كوه

5
شكوفه كرده ولي بي ثمر نيفتاده ست
بهار شانه اش از بار برگ و بر خم نيست
درخت سيب هنوز از كمر نيفتاده ست

6
نقل "خوان هشتم" ست و رستم از ميان چاه
با كمان شغاد را نشان گرفته است
نقش هاي روي پرده جان گرفته  است

7
علي الصباح سر از خاوران در آورده ست
به چشم مزرعه آفتابگردانها
گل درشت تو از كوه سر بر آورده ست

8
اي خيمه بهار تو با مرگ تو بلند!
اي باغ در حصار مصائب اسير،كاش
غارت كند خزان و خلاصت كند ز بند


9
چون بره هاي گمشده عيسي
اي پاره هاي ابر! فراز آييد
در قحط سال دهكده باز آييد

10
از شكار روز خود خسته
گوشه اي از كوه مغرب ميشود پنهان
آفتاب - اين عنكبوت سرخ - آهسته...

11
ظلمتي پوشيده از برف ست راه ،افسوس
چون چراغ چشم گرگي پير حتي نيست
شعله بيرنگ اين فانوس

12
عيد تا عید سوگ هر روز ست
سفره هفت سين سوته دلان
يك قلم "صبر" و شش  قلم "سوز" ست

13
- چيست چون چشم درخشنده الماس از دور
آنچه طفلي شبي انداخت به چاه؟
-هيچ ،خرمهره ماه

14
همچنان تا پاسي از شب در نخ سوزن فرو رفته ست
جاي پاي سالها بيخوابي شبهاي خياطي ست
زير چشم مادرم از بسكه تو رفته ست

15
با چراغ شكوفه گيلاس
ريسه بسته ست باغ و منتظر ست
تا ببيند بهار پشت درست

16
يادگار از دو بوسه تو دو مار
رسته بر شانه هاي بي تابم
- خوره مغز و روح- در خوابم

17
زخمي سوز برفم و در خواب
مي خورد ذره ذره ذره شبي
ساقه ام را جذام اره شبي

18
با صداي آشناي سوتش از آن اوج برگشتيم
ما: كبوترهاي جلد بي خبر از لذت پرواز
روي بام "مرگ": اين مرد كبوتر باز

19
همقدم با من درين زندان پاييزي
"حسرت" و "تنهايي" و "غم" ماجرا گفتند
ليك غير از ماجراي خويش نشنفتند

20
ناله كمتر كن شبي در غار
با دلم - اين تار و تنگستان -
شهريار شهر سنگستان !

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/2/10 در ساعت : 13:18:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  711


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  ابراهیم رمضانپور     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
ابسمالله الرحمن الرحیم از عشق او شروع می کنیم ا الف لام میم دابته درسوره نمل ایه 82 18 81/17/18/51افرین برنفس دلکش لطف سخنتسوره مریم ایه 31 32 33 اگر باز شفید هم که باشد به صید مختصر نرود زهد رندان نو اموخته راهی به دهست زرقان سیتی که روزی سر حلقه رندان جهان شد عاشق از قاضی نترسد می بیار نبلکه از یرغوی دیوان نیز هم هر که ترس زملال انده عشقش نه حلال وسلام
نام ارسال کننده :  ابراهیم رمضانپور     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
ابسمالله الرحمن الرحیم از عشق او شروع می کنیم ا الف لام میم دابته درسوره نمل ایه 82 18 81/17/18/51افرین برنفس دلکش لطف سخنتسوره مریم ایه 31 32 33 اگر باز شفید هم که باشد به صید مختصر نرود زهد رندان نو اموخته راهی به دهست زرقان سیتی که روزی سر حلقه رندان جهان شد عاشق از قاضی نترسد می بیار نبلکه از یرغوی دیوان نیز هم هر که ترس زملال انده عشقش نه حلال وسلام
عباس خوش عمل کاشانی
1393/2/10 در ساعت : 14:27:43
خصوصی:
درود.شعر 12 در مصراع نخست اندکی لغزش وزنی دارد:
عید تا عید عزای هر روز است
حرف «ع» از عزا ادغام در دال عید شده در حالی که بایستی ملفوظ باشد و در وزن بگنجد.به نظرم اگر به جای عزا از سوگ استفاده کنید از حیث قرابت حروف با سفره و هفت سین هم بهتر است و آن اشکال هم مرتفع می گردد.العهده علی الشاعر...
علی‌رضا رجب‌علی‌زاده‌ی کاشانی
1393/2/13 در ساعت : 10:56:28
درود
سپاس از یادداشت و یادکرد حضرتعالی
لغزشی قلمی رفت ناخواسته
سوگ" صحیح بود در متن اصلی
دکتر آرزو صفایی
1393/2/10 در ساعت : 15:12:59
درودتان
زیبا بود
محمدرضا سلیمی
1393/2/11 در ساعت : 11:8:48
سلام
دست مریزاد برادر
خدابخش صفادل
1393/2/10 در ساعت : 14:34:47
درود.حس خوبی داشت.
غلامعباس سعیدی
1393/2/13 در ساعت : 11:50:50
درود و سلام بر شما
محمدمهدی عبدالهی
1393/2/19 در ساعت : 14:14:42
سلام و عرض ادب اخوي
درود بر شما
بازدید امروز : 19,900 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,575,860
logo-samandehi