پیش نگاه تو نبض دلم خراب می زند 

گه به تو خیره می شود گه به شتاب می زند 

برق نگاه و رعد چشم تو ، فتاده در دلم 

خشک کند جان و تنم چهره به قاب می زند 

رنگ نگاه ِ من و تو وقت سکوت دیدنی است 

رنگ شراب و چون سرخی التهاب می زند 

تار دلم شکسته در پود دو چشم سیهت 

ای عجب این چشم ، مرا تیغ ِ شهاب می زند 

رخ به رخ آینه بی خنده به من گفت سکوت 

شرم کن از دیده ء او خشم عتاب می زند 

چشم سرم تاب ندارد به نگاه تو و چشم 

 از تو نگیرد نگه و باز به آب می زند 

دل به دلم گفت که راهست میان من و او 

از چه ندانم که به من روی نقاب می زند