ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



یوسف ننه قمر!


 چند طرح:



 



اول:



 



 تو اتفاق ناگزیری



 که من بیفتم توی کوچه و



... یوسف ننه قمر



 هی سنگ روی سنگ بچیند و



 رویای باکره ام را



  سنگسار کند!



   



 



  دوم:



 



   مادرم



   پسری برای جنگ زائید



  تابوتی روی شانه های پدرسبز شد.



  



 



  



 سوم



 



 لانه کرده اند



 میان سینه های مقدسم



 هزار افعی دست آموز



 باید موسی می شدی



   


کلمات کلیدی این مطلب :  یوسف ، ننه ، قمر! ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/5/27 در ساعت : 10:49:49   |  تعداد مشاهده این شعر :  1480


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمیدرضا اقبالدوست
1390/5/27 در ساعت : 14:24:57
زیبات سروده اید /پاینده باشید
رضا قاسمی (فراز)
1390/5/28 در ساعت : 3:27:43
شعر اول مثل بقیه زیباست .اما چرا به جای /یافتم /بیافتم ؟ موفق باشید
ابراهیم حاج محمدی
1390/5/27 در ساعت : 15:6:57
سلام بر شما / هر سه طرح را زیبا یافتم / فقط در نخستین طرح تعبیر ( بیافتم ) به نظر جا افتاده نیامد
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/5/28 در ساعت : 6:30:20
سلام
هرسه طرحتون زیبا وخواندنی بود موفق باشی
مصطفی پورکریمی
1390/5/27 در ساعت : 16:44:49
سلام خانم صداقتی نیا
طرح های زیبا و تأمل برانگیزی هستند. موفق باشید.
باپوزش در این قسمت "که من بیافتم توی کوچه و "اگر فعلتان :از مصدر افتادن است فکر می کنم " بیفتم " راحت تر خوانده می شه . این گونه که شما نوشته اید از مصدر " یافتن " است که در آن صورت "ب" نمی خواهد .اگر اشتباه می کنم تذکر بدهید. ممنون
کاظم نظری بقا
1390/5/27 در ساعت : 11:46:48
سلام
هرسه طرح زیباست.
سیاوش پورافشار
1390/5/27 در ساعت : 20:33:39

سلام بانو
طرحهای خوبی بودند درمورد طرح اول نظر شخصی حقیر در موردشعر سپید آن است که وقتی حرف ربط- و- می آید مصاریع از هم جدا نشوند چون خاصیت آن پیوند است گر تاکید روی موضوع خاصی باشد.
در مورد طرح دوم من خودم احساس نکردم اینکه مادری بچه ای بیاورد و به جنگ برود بعد جنازه اش روی دوش پدر آید چه اتفاق شاعرانه ای می تواند باشد. اگر هم باشد تکراری است .
در مورد طرح سوم تناقضی حس می کنم حضرت موسی مارهای خطرناک را با عصایش رام می کرد وقتی مارهای سینه ای که شما به آن اشاره می کنید دست آموز هستند نیازی به رام شدن آیا دارند؟

بازدید امروز : 12,451 | بازدید دیروز : 11,772 | بازدید کل : 121,766,468
logo-samandehi