ای زخم خورده ای ، تبر نشسته در جانت
فریاد کن ، وقتی ستم ، شکسته بنیانت
ای پهنهء باریکِ سرزمینِ زیتون ها
برخیز تا به هم ریزیم ، خوابِ شیطانت
هیزم شکن ، تا باغبانِ باغ زیتون هست
باید ببیند روی خشم و روی طوفانت
امروز عام الفیل قدس و مرگِ صهیون است
باید بفهمانی تو طعم مشت سندانت
ای مرگِ اسرائیل و دستت در فلاخن ها
آزاد کن پایت ، تو بشکن قفل زندانت
امروز خونِ شاخه های زیتون ، دست چنگیز است
دیروز اما از ، بلندی های جولانت
ای سرزمینت قبلگاهِ اول اسلام
هر گز نبینم روی فرزندانِ گریانت
ای سامری من مطمئن هستم که می گیرد
این غزه روزی با فلاخن ها گریبانت
دیگر تحمل نیست جایز ، ای مسلمانان
ای غزه می آیم برای راهِ درمانت
تاریخ ارسال :
1393/5/4 در ساعت : 21:41:22
| تعداد مشاهده این شعر :
618
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.