سراب پشت سراب و سکوت پشت سکوت
چه دست خالی باید گذشت از این برهوت
چه رفته بر نفس باغهای زیتون آه
پرنده ها همه حیران و ابرها مبهوت
چه شد که هر طرفی جای سروهای روان
روان شده ست فقط کاروانی از تابوت
تبر جسارت طغیان گرفت و آتش زد
به ساقه های نیایش به شاخه های قنوت
نسیم آمد و در دست هایش آتش بود
نسیم آمد و خورجین او پر از باروت
کدام مزرع سبز و کدام گندم زار؟
کدام جنگل افرا؟ کدام باغ بلوط؟
کجاست نغمه ی داوود و دست ذوالقرنین؟
که صف کشیده به پیکار لشگر جالوت!
نگاه مهر و صدای برادری مرده ست!
سراب پشت سراب و سکوت پشت سکوت
تاریخ ارسال :
1393/5/5 در ساعت : 11:57:56
| تعداد مشاهده این شعر :
777
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.