سرگرم سرشماری خویشانیم
شکر خدا که هیچ سری کم نیست
شکر خدا که در دل سرداران
چون اشک سر به زیر زنی، غم نیست
طفلی گرفته بر سر دستانش
رأس به خون نشسته پدرش را
هر حجله داغ شاخه شمشادی
هر مادری چفیه پسرش را
نفرین بر این زمان تغافلزا
افسوس بر رسانههای جهانگیر
گیرندههای ما همه معیوباند
اخبار میرسند ولیکن دیر
بازی دوباره دورهمان کردهاست
این دوره فصل پشتسراندازی است
راه کدام محکمه را پوییم؟
وقتی که دزد خانه همان قاضی است!
باید گریست شادی قومی را
کاین گونه سرسپرده و بیعار است
این بار جام باده بیهوشی
سهم کدام مردم سربار است؟
ای کودک غریب فلسطینی
دخت عراقی و پسر سوری!
خاموش شو به گریه پس از چندی
چون شمع خفته بر سر هر گوری
باید به فکر جام جهانی بود
وقتی به سینه غیر غم نان نیست
وقتی نوشته بر سر هر بازار
چیزی شبیه جان تو ارزان نیست!
تاریخ ارسال :
1393/5/8 در ساعت : 16:12:50
| تعداد مشاهده این شعر :
515
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.