بسم الله
سلام و عرض ادب
1. تحول تصاویر از فردیتی عینی، تا مفهومی بیشوکم ذهنی و تا کلیتی فراگیر از یکسو، و تکامل از "کوچه باغ کودکی" تا "وقت غزل گفتن" از سوی دیگر، امکان برداشتهای دیگرگونهیی را به اثر میبخشد. مثلاً ممکن است ذهنِ خوانندهی علاقهمند به نقدهای روانشناختی یا کهنالگویی را به سمت اینگونه مباحث سوق دهد.
2. تصویرسازی در این غزل درست و موفق مینماید؛ البته نه به علت بیسابقه و بدیع بودن آنها (با اینکه در این غزلِ خراسانیوار، تشبیهات زیادی بهکار رفته؛ اما شاید تشبیهی تازه یا وجهشبهینوآورانه در آن نباشد) بلکه به این علل:
ـ انسجام و عدم تزاحم تصاویر و آواها، و انطباق نسبتاً کامل با احساسی که در کل غزل مستتر و منتشر است.
ـ برقراری تعادلی محکم و حسابشده بین تصاویر کلی و جزیی.
ـ تصرف شاعرانه در تصاویر تکراری، که محصول تجربهی مستقیم و بیواسطهی شاعر است (البته این تصرف میتواند حاصل "فنآموختگی" شاعران هم باشد؛ اینجا اینگونه بهنظر نمیرسد).
3. عمدهی مشبهبهها (بهجز دو مورد) محسوساند؛ این موضوع باعث شده برداشتِ ملموستری از روایت به خواننده منتقل شود.
4. زبان تقریباً امروزی (و دقیقتر: بین دیروز و امروز شناور) است و شاعر تصرف خاصی در زبان ندارد. در این خصوص مواردی جلب توجه میکند؛ مثلاً: "گلدوزی ستاره به موج حریر را"، یا نحوهی کاربرد بعضی حروف اضافه، یا جمع بستن خروس به "خروسان" (اصولاً خود "بانگ خروس" هم اندکی از نرم زبان امروز فاصله دارد؛ همچنین است: "نگارخانه" ـ البته در معنای مورد نظر شاعر ـ و "خوشتراشبت"). به نظرم این موارد به صداقت و صمیمیت تصاویر دیگر غزل آسیب زده است.
5. "نگارخانهی کشمیر یا خجند، خوشتراشبت از ارمن، شاهنامه، چاه بیژن" چه نقشی در ساخت فرم بر عهده دارند؟ دقت در این موضوع برای شناخت انسجام فرم در این غزل آموزنده است: همهی این تصاویر با آوردنِ صفتِ "شیرین" برای چشمه در بیت سوم (یعنی با استفاده از یک ایهام ساده) موجه شدهاند! به عبارت دیگر، با آوردن فقط یک ترکیبِ وصفیِ ساده، زمینه برای حل و ادغامشدنِ این عناصر در بافت و ساخت اثر و نهایتاً ایجاد فرمی سالم، فراهم شده است.
6. بدل بلاغی یا تشبیه چشمه به "عین زندگی"؛ همچنین ربط دادنِ "غرق"، هم به "چشمه" و هم به "زمزمه"، از زیباییهای اثر است. (به نظرم در بیت آخر، نوعی برعکسخوانی هم از داستان خسرو و شیرین هست که از مواردِ تصرفاتِ هنری شاعر محسوب میشود).
7. مؤثرترکردن زبان با استفاده از جملات انشایی بهجای جملات خبری، یا حذف "است" از ردیف هم ـ که باعثشده بهت و حیرت شاعر بهتر القا شود ـ از محاسن دیگر اثر بهشمار میرود.
8. این اثر ظرفیتهای خوبی برای بررسیهای نئوفرمالیسمی دارد (مثلاً به لحاظ مباحث مورفولوژیک).
اثر هنری یک واحد منسجم است و قضاوت نهایی باید دربارهی کل اثر باشد نه قطعاتی از آن، و این غزل در کل جذاب و خواندنی است.
یا علی (ع)