ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عاشقانه ای تازه
اوکیست با دو بافه ی آویشن آمده؟!
تا کوچه باغ کودکی ام با من آمده


بر داربست چوبی و دیوار خانه باغ
با نقش باغ پسته به پیراهن آمده


بامن به پای چشمه ی شیرین روستا
دور از غبارو همهمه ی آهن آمده

تا چشمه، بین بانگ خروسان دهکده
با من دراین سپیده دم روشن آمده

عین پری در آینه ی آب، جلوه گر
درحیرتم که با شبح یک زن آمده

یا از نگار خانه ی کشمیر یا خجند
این خوش تراش بت مگر از ارمن آمده؟!

گلدوزی ستاره به موج حریر را
بنگر که با پرند و نخ و سوزن آمده

یک دسته رازیانه ی وحشی به روی آب
بر ما میان آینه ،چشمک زن آمده

دم کرده چای با هل و آویشن و نبات
در خلسه ای شرابی ومرد افکن آمده

این فصل شاهنامه عجب عاشقانه است
اینجا به چاه، خنده زنان بیژن آمده

گنجشککان به هلهله بربید وسنجدند
یعنی بیا که وقت غزل گفتن امده

تن می زنم به چشمه به این عین زندگی
حس می کنم که جان دگر در تن آمده

برچشمه غرق زمزمه ای ایلیاتی ام
شیرین من به شوربرآن روزن آمده

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1393/5/12 در ساعت : 16:47:50   |  تعداد مشاهده این شعر :  1453


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد وثوقی
1393/5/26 در ساعت : 22:29:53
بسم الله
سلام و عرض ادب
1. تحول تصاویر از فردیتی عینی، تا مفهومی بیش‌وکم ذهنی و تا کلیتی فراگیر از یک‌سو، و تکامل از "کوچه باغ کودکی" تا "وقت غزل گفتن" از سوی دیگر، امکان برداشت‌های دیگرگونه‌یی را به اثر می‌بخشد. مثلاً ممکن است ذهنِ خواننده‌ی علاقه‌مند به نقدهای روان‌شناختی یا کهن‌الگویی را به سمت این‌گونه مباحث سوق دهد.
2. تصویرسازی در این غزل درست و موفق می‌نماید؛ البته نه به علت بی‌سابقه و بدیع بودن آن‌ها (با این‌که در این غزلِ خراسانی‌وار، تشبیهات زیادی به‌کار رفته؛ اما شاید تشبیهی تازه یا وجه‌شبهی‌نوآورانه در آن نباشد) بل‌که به این علل:
ـ انسجام و عدم تزاحم تصاویر و آواها، و انطباق نسبتاً کامل با احساسی که در کل غزل مستتر و منتشر است.
ـ برقراری تعادلی محکم و حساب‌شده بین تصاویر کلی و جزیی.
ـ تصرف شاعرانه در تصاویر تکراری، که محصول تجربه‌ی مستقیم و بی‌واسطه‌ی شاعر است (البته این تصرف می‌تواند حاصل "فن‌آموختگی" شاعران هم باشد؛ این‌جا این‌گونه به‌نظر نمی‌رسد).
3. عمده‌ی مشبه‌به‌ها (به‌جز دو مورد) محسوس‌اند؛ این موضوع باعث شده برداشتِ ملموس‌تری از روایت به خواننده منتقل شود.
4. زبان تقریباً امروزی (و دقیق‌تر: بین دیروز و امروز شناور) است و شاعر تصرف خاصی در زبان ندارد. در این خصوص مواردی جلب توجه می‌کند؛ مثلاً: "گلدوزی ستاره به موج حریر را"، یا نحوه‌ی کاربرد بعضی حروف اضافه، یا جمع بستن خروس به "خروسان" (اصولاً خود "بانگ خروس" هم اندکی از نرم زبان امروز فاصله دارد؛ همچنین است: "نگارخانه" ـ البته در معنای مورد نظر شاعر ـ و "خوش‌تراش‌بت"). به نظرم این موارد به صداقت و صمیمیت تصاویر دیگر غزل آسیب زده است.
5. "نگارخانه‌ی کشمیر یا خجند، خوش‌تراش‌بت از ارمن، شاهنامه، چاه بیژن" چه نقشی در ساخت فرم بر عهده دارند؟ دقت در این موضوع برای شناخت انسجام فرم در این غزل آموزنده است: همه‌ی این تصاویر با آوردنِ صفتِ "شیرین" برای چشمه در بیت سوم (یعنی با استفاده از یک ایهام ساده) موجه شده‌اند! به عبارت دیگر، با آوردن فقط یک ترکیبِ وصفیِ ساده، زمینه برای حل‌ و ادغام‌شدنِ این عناصر در بافت و ساخت اثر و نهایتاً ایجاد فرمی سالم، فراهم شده است.
6. بدل بلاغی یا تشبیه چشمه به "عین زندگی"؛ همچنین ربط دادنِ "غرق"، هم به "چشمه" و هم به "زمزمه"، از زیبایی‌های اثر است. (به نظرم در بیت آخر، نوعی برعکس‌خوانی هم از داستان خسرو و شیرین هست که از مواردِ تصرفاتِ هنری شاعر محسوب می‌شود).
7. مؤثرترکردن زبان با استفاده از جملات انشایی به‌جای جملات خبری، یا حذف "است" از ردیف هم ـ که باعث‌شده بهت و حیرت شاعر بهتر القا شود ـ از محاسن دیگر اثر به‌شمار می‌رود.
8. این اثر ظرفیت‌های خوبی برای بررسی‌های نئوفرمالیسمی دارد (مثلاً به لحاظ مباحث مورفولوژیک).
اثر هنری یک واحد منسجم است و قضاوت نهایی باید درباره‌ی کل اثر باشد نه قطعاتی از آن، و این غزل در کل جذاب و خواندنی است.
یا علی (ع)

شکیبا غفاریان
1393/5/13 در ساعت : 9:47:30
تن می زنم به چشمه به این عین زندگی
حس می کنم که جان دگر در تن آمده

درود بر شما استاد
اصغر اکبری
1393/5/12 در ساعت : 18:38:40
سلام برادر
مثل همیشه زیبا.
مرضیه عاطفی
1393/5/19 در ساعت : 1:48:50
سلام بر جناب انصاری نژاد
عاشقانه ایست پخته و خوش مضمون همراه با ارتباط طولی و عرضی مستحکم.
"بر داربست چوبی و دیوار خانه باغ
با نقش باغ پسته به پیراهن آمده"
"دم کرده چای با هل و آویشن و نبات
در خلسه ای شرابی ومرد افکن آمده"
پیروز و سرافراز باشید.
یاعلی(ع)


محمدمهدی عبدالهی
1393/5/12 در ساعت : 21:41:11
سلام و عرض ادب خدمت برادر بزرگوارم
درود بر شما
مثل هميشه زيبا بود
شاعر بمانيد و برقرار
پيروز و سربلند باشيد
مصطفی پورکریمی
1393/5/12 در ساعت : 23:16:49
سلام جناب استاد
بسيار زيبا سروده ايدخوش به حال شيرين ها
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1393/5/27 در ساعت : 19:13:4
سلام براستاد انصاری نژاد عزیز
غزلی بسیارزیبا وفاخروشورانگیزسروده ای. احسنت

این همه فی البداهه ای تقدیم به حضرت استاد-باعرض معذرت-:

هربیت شعله ایست که ازگوشه ی لبت
برکشتزارسینه ی زرد من آمده
این دل دل منست که بگرفته گـُر ببین
آتش ازآن میانه دراین خرمن آمده
یوسف برای روشنی چشمهای باب
پیچیده بوی عشق به پیراهن آمده


سربلندباشید وبرقرار

خلیل ذکاوت
1393/6/3 در ساعت : 14:3:31
تن می زنم به ((چشمه)) به این ((عین)) زندگی/حس می کنم که جان دگر در تن آمده

آفرین
احسنت
بازدید امروز : 1,601 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,557,561
logo-samandehi