منت خدای را...
حسن تو لایزال و جمال تو لم یزل
چابک ترین غزالی و نازک ترین غزل
قسمت نمی شود که شهید غمت شویم
ما کشتگان خنجر احلی من العسل
صفینی آن که در صف مژگان دوست نیست
با کشته جمال چه می گویی از جمل؟
چشم از جمال جلوه گری برنداشتند
کورند این جماعت آیینه در بغل
بگذار با غم تو بسوزیم روز و شب
بگذار با تب تو بمیریم لااقل
منت خدای را که به ما صبر و درد داد
منت خدای را که اعزّ است و هم اجلّ
تاریخ ارسال :
1393/6/13 در ساعت : 14:0:56
| تعداد مشاهده این شعر :
1258
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.