ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عروسی(برای ایستادگان غزه)

اخبار قرمز
بین عروسی چشمهای یار قرمز شد
چشمان من هم سوخت یک مقدار قرمز شد
گفتند دستش را ببوسم، کِل کشیدند و
داماد بین آن همه اصرار قرمز شد
قلب محل شاد از شروع قصه ما بود
ناگاه رنگ آسمان انگار قرمز شد
در گوش او آهسته گفتم تا ابد با تو...
خمپاره ای فریاد زد، دیوار قرمز شد
دستم رها بود از عروس آرزوهایم
افتادم و آن قالی گلدار قرمز شد
چشمم که وا شد خانه بود و پاره های عشق
ترکید بغض رادیو، اخبار قرمز شد
اخبار فکر روح زردم را نکر د و گفت:
"سرسبز ما هکتار در هکتار قرمز شد"
آژیرها ته مانده ی آهنگ جشنم بود
تا صبح فردا وضعیت صد بار قرمز شد
محکم گرفتم دست بی جان عروسم را
بوسیدمش در آخرین دیدار قرمز شد
برخاستم رفتم میان فیلمبرداران
تکثیر شد فریاد من... افکار قرمز شد
احساس کردم در نگاه دوربین وقتی-
گفتم که "می مانیم"، استکبار قرمز شد
حسن اسحاقی-مرداد93


موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1393/6/18 در ساعت : 23:59:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  669


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  d     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
درود بر شاعر و ادیب روشن دل اشعار تون بسیار زیباست و سایت مارا رنگین سازید خواهش میکنیم تا با مقدم زیبای تان دیده مارا روشن سازید مدیریت سایت شعرچشتی لینک برای ثبت نام: http://sheredari.ir/index.php?do=register
علی نظری سرمازه
1393/6/19 در ساعت : 8:26:33
عالي بودشاعر/گفتم كه مي مانيم استكبارقرمزشد/
محمدمهدی عبدالهی
1393/6/21 در ساعت : 13:35:52
سلام و عرض ادب اخوي
درود بر شما
ماجور باشيد
امیر یزدی
1393/6/20 در ساعت : 23:32:5
احسنت آقای اسحاقی
ردیف زیبایی داشت!
مرضیه عاطفی
1393/6/19 در ساعت : 10:41:1
سلام جناب اسحاقی
زیبا؛ غم انگیز بود با موضوعی بدیع.
"احساس کردم در نگاه دوربین وقتی-
گفتم که "می مانیم"، استکبار قرمز شد"
درود بر شما.
همواره شاعر مقدسات باشید.
یاعلی(ع)
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 4 ماه و 24 روز و 10 ساعت و 32 دقیقه و 10 ثانیه است همراه شماییم 454242730.683 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 21,167 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,242,374
logo-samandehi