سلام
شروع شعر با عبارت محرم از سفر امد بیانگر حال ما مردم است
ما مردمی که متاسفانه مکتب محرم برایمان صرفا تیدبل به بک رسم شده است و انگار در طول سال اثری از او نیست و حالا از سفر امده است
البته بر شاعر این شعر ایراد وارد نیست که جز ذات روانشناختی ما ملت است
ضمن اینکه شاعر می تواند هزار ان توجیه و تفسیر برای انتخاب این زاویه دید بیان کند
و اما سوالی از شاعر محترم
1- در بیت سوم مرحع فعل گسستند کیست
اگر به فرشته های بیت قبل بر می گردد که چندان متناسب نیست و اگر به مرجعی غایب مثل شهدا کربلا بر می گردد به نظر می رسد که شاعر باید یک تمهید اندیشی و قرینه سازی برای در یافت این مرجع صورت دهد نه از باب اینکه مخاطب از دربافت در می ماند بلکه از این جهت که ساختار شعر چنین قرینه سازی را می طلبد
البته ممکن است کسانی با پیش گشیدن سپید خوانی در صدد توجیه این مسئله برآیند
که عارضم :حذف نهاد و ارکان جمله بدون تمهید و مقدمه سازی از مقوله سپید خوانی محسوب نمی شود بلکه شعر ابتدا به سالم بودن و کامل بودن اجزا و وساختار و حتی مفهوم خود متعهد است بعد به تکنیک و مقوله ای به نام سپید خوانی
تکنیک و سهیم ساختن مخاطب باید در لایه های پنهان و استعاری شعر اتفاق بیفتد سپید خوانی که از قبل کاهش ارکان جمله و حتی مفهوم اتفاق بیفتد فاقد ارزش ادبی است
به طور مثال این مورد دراین شعر در جملات سوالی اتفاق افتاده است
جملات سوالی در این شعر باینکه از نظر ارکان و ساختارجمله کامل هستند اما اتفاقا درسطح خود قابلیت سپید خوانی نیز در آنها فراهم است مخاطب با روبرو شدن با این سوالات شاعرانه می تواند خود انتقادی ، دیگر انتقادی ، اشتیاق شاعر و حتی بعضی از مسایل اجتماعی را دریافت کند
بگذارید بیت تخلص از این شعر را بگویم و اگر وقت دارید سر گذشتی را خدمت شما عرض کنم
حقیر دوران بازنشستگی را در یکی از دبستانهای غیر دولتی گناباد مشغو ل تدریس هستم
صبح ها معمولا زود تر در محل کار حاضر می شوم و تا شکل گرفتن صف و شروع کلاس جلو درب مدرسه می ایستم
امسال حدود بیست روز از سال تحصیلی گذشته بود که هر روز یک دانش اموز کلاس اول ابتدایی وارد مدرسه که می شد از من می پرسید که اقا صف من کجاست ؟
این بچه از پدرش روز اول مدرسه شنیده بود که باید از معلم مدرسه و یا ناظم بپرسی که صف من کجاست و او فکر می کرد که هر روز صف ها تغییر می کند و باید سوال خود را تکرار کند
روزی رییس مدرسه دست این بچه راگرفت و در حین اینکه صفش رابه او نشان می داد گفت این صف تغییر نمی کند و او دیگر هر گز این سوال را از من نپرسید
باور کنید این جمله به این سادگی ( آقا صف من کجاست )چند روز است که در بنده انقلابی از برداشت ها و مفاهیم به پا کرده است
سریال مختار نامه را تماشا می کنم از خودم می پرسم ایزدی اگر در سال 61هجری در کربلابودی صفت کجا بود
دایم از خودم می پرسم ایا داخل درکدام صف هستم غیبت می کنم جمله این دانش اموز در ذهنم پدیدار می شود ایزدی صفت کجاست
سجاده ریا پهن می کنم از خودم می پرسم صفت کجاست
و دایم از خودم می پرسم که ایا این جمله ساده بیانگر زبان حال ما مردم نیست و نباید جرائت و جسارت را داشته باشیم که از خودمان بپرسیم که صفم کجاست