ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دفتر از نو بنویس

دفتر از نو بنویس

 


فاش می گویم تو را؛
تا که بدانی
ایها الناس!
مادرم زهراست
آنچنان حال خوشی هست مرا؛
باور کن،
آنچنانم که تو هرگز نتوانی
یادم آید که یکی گفت، بخوانی؛
«دل خوش سیری چند»؟
راست می گفت هم او
دل خوش ارزان نیست
اندر این جور زمان؛
و اندر این گرد و غبار؛
ماهتاب و شب تار؛
جستنش آسان نیست،
خون دل ها باید؛
چشم دل ها شاید

فاش می گویم تو را؛
تا که بدانی،
مادرم زهراست
خواب خوش دیدم و آن را؛
به تصور نتوانی، نتوانی
یادتان هست که روزی گفتم:
«مهر زهرا دیده ام؛
در سبویم ریختند؛
آن سبو بشکسته ام؛
یا علی دادم برس»؟
علی و ابن علی فرق ندارد به خدا
موسم و ماه غم است؛
مادری چشم براه پسری بی کفن است
دل خوش گر طلبی؛
گوش بدار،
چاره ی کار در اینجاست؛
کجا؟
چاره ی کار میان کتل و بیرق اوست؛
بین آن قطره ی اشکی که چکید؛
بین بندان پریشان حسین زهراست

آن سبویی که شکست؛
با توام! یادت هست؟
آن سبو باز تجلی یابد
بی سبب هیچ نگویم به خدا؛
از درون باز ندایی است مرا:
توبه ات مقبول است؛
گرچه یارت ز تو و دفتر تو دلخون است؛
بندگی کن انسان؛
دفتر از نو بنویس
شاید آید روزی؛
آن سبو باز تجلی یابد

می نویسم از نو
فاش می گویم تو را؛
تا که بدانی
ایها الناس!
مادرم زهراست،
آنچنان حال خوشی هست مرا؛
باور کن
آنچنانم که تو هرگز نتوانی
 

شب چهارم محرم الحرام - 1393
میلاد سلطانی آزاد - بندرانزلی


موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/8/7 در ساعت : 22:41:21   |  تعداد مشاهده این شعر :  729


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1393/8/9 در ساعت : 12:29:30
سلام و عرض ادب اخوي
درود بر شما
ماجور باشيد
میلاد سلطانی آزاد
1393/10/1 در ساعت : 22:17:52
سلام و سپاس مهرتان را
بازدید امروز : 1,941 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,557,901
logo-samandehi