تو تا مقتل چو بالی می گشودی
گرفتار غمی جانکاه بودی
میان آنهمه گلهای پرپر
" گلی گم کرده ام ... " را می سرودی -------------------- در آن صحرا پریشان مانده بودی دلت بر خاک و بی جان مانده بودی تمام هستی ات بر نیزه رفت و تو د ر شام غریبان مانده بودی --------------------- فضا لبریز زخم اطلسی ها حرم در گیر و دار بی کسی ها بگو زینب ! بگو زینب ! چه کردی ؟ چه کردی تو در آن دلواپسی ها ؟