یکی دو باری در همسایه را زده بودم، برای گرفتن یخ.

می پرسیدند تو این سرما یخ می خواهید چه کار!؟

می گفتم:برای بابام. ولی برای خودم هم سوال بود.

امشب،

وقتی ته انگشت سوخته ام را داخل کاسه آب گذاشته ام و دارم" ساعت25 "را تماشا می کنم.

تازه می فهمم وجه ارتباط یخ و سینه بابا را!!



2

- پاشو مرد...

پاها پیشته؟!

یه کم عجله کن دیگه الان مهمونا میرسن!

- بله خانم پیشمه... اگه پسرت بزاره

این جواربش که سوراخه...!



3

 

- ...ببین پسرم امشب تولد علیرضاست ،داریم میریم خونشون، یه کم مراعات کن،باشه!؟

- باشه بابایی قول میدم شلوغ نکنم.

- نه منظورم اینه که یه وقت نیای پیش من بشینی، یا ازم چیزی بخوای. اصلا بابا هم صدام نکن! میدونی که بابای علیرضا تازه شهید شده!!

4

 - ببخشید آقا، جوراب مردونه دارید؟

- چند جفت می خوای دخترم؟

-  جفت نمی خوام.یه دونه پای راست...لطفا!! 

• (0) نقد ها
• (0)نظرات غیر اعضا
• (8) نظرات کاربران

محمدرضا کوزه گر کالجی (قنبر ثانی) 1393/9/22 در ساعت : 18:53:56 سلام درود بر شما. امنیت کشور مدیون فداکاریهای رزمندگان و شهدا و جانبازان می باشد.ایران و ایرانی مدیون شهدا و جانبازان ورزمندگان دلاوری می باشد که با خلق حماسه ها و نثار جان خویش امنیت را برای ما به ارمغان آورده اند. یا علی مدد امیر یزدی 1393/9/23 در ساعت : 14:59:26 سسسلام همین طور است.

مرضیه عاطفی 1393/9/20 در ساعت : 18:9:57 سلام بر شما و درود بر این دغدغه های مقدس. انشاءالله شرمنده ی آنها نباشیم. شاعرانه هایتان مستدام. یاعلی(ع) امیر یزدی 1393/9/20 در ساعت : 20:2:34 سلام علیکم تشکر از شما ان شاالله یااغیثینی

دکتر آرزو صفایی 1393/9/22 در ساعت : 17:57:29 درود بر شما نیک مهر قلمتان استوار امیر یزدی 1393/9/23 در ساعت : 14:58:43 درود بر شما خانم صفایی

حمیدرضا اقبالدوست 1393/9/21 در ساعت : 11:7:24 درود قربان امیر یزدی 1393/9/23 در ساعت : 14:57:20 درود برشما