6 رباعی برای قحطی زدگان سوما لی
1
از خویش نشان بده سبکبالی را
دور از دل خود ساز تو بی حالی را
ای آبی احساس در این قحطی عشق
دریاب به مهر طفل سومالی را
2
از حنجره ی زخمی ما یاد کنید
در گوش کر زمانه فریاد کنید
ای فاتح لحظه های نورانی عشق
با خوشه ای از محبتّم شاد کنید
3
یک لحظه به سوز و آه اندیشید ی
معراج نگاه خیس ما را دید ی
این جا که پر از تشنگی و گرسنگی ست
یک جر عه ای از درد مرا نوشید ی
4
غم ناله ی درد را شنید ی هر گز؟
در سفره ی ما طعام دیدی هر گز؟
یک بار هم از در یچه ی خانه ی دل
آهی زسر درد کشیدی کشیدی هر گز؟
5
ای هم نفس عشق مرا یاری کن
افتاده ام از پا تو بیا کاری کن
یک جرعه ای از طراوت باغ بهار
بر شاخه خشکید ه ی ما جاری کن
6
از بی پر وبالی دل من می سوزد
از قحط زلا لی دل من می سوزد
شر حی ست دگر گونه در این اوج عطش
بر حا ل سومالی دل من می سوزد
سروده ناصر عرفانیان