جانا، طبیب گفت درد از کجای تو؟
دارد مگر دوا درد و بلای تو؟
پرسد چه خورده ای؟ مُرده که زنده ای!
سیما نشان دهد "راز بقای" تو
رفتی و بعد تو شرمنده می کند
از بس وفا کند غم در جفای تو
از غصه شادم و در گریه خنده دار
حالی ست دیدنی خالی ست جای تو
کوتاه و مختصر، سرخیِ گونه پر
زرین رخم چو زر از کیمیای تو
گویند روز و شب مرگم کنی طلب
خسته نکن تو لب، آمین دعای تو
در فیلم زندگی این مرگ واقعیست
اکران شود شبی در سینمای تو
یک مرگ بی نظیر یک غرق با شکوه
کشتی "تایتانیک" در آبهای تو
"اسکار" می برد جان کندن من و
تقدیر می شود مردن برای تو
شاهکار زندگی با رای داوران
"بر باد رفتنم در برمودای تو"
معنا گرای من! من فیلم هندی ام
"قانون" ِ "شعله" ها در ماورای تو
سانسور نمی شوم از دامنت دگر
این لکه ثبت شد در ماجرای تو
در آخرین سکانس (با یاد "حاتمی")
«عاشق تمام شد از بس فدای تو »*
قسمت نشد ولی قسمت شد عمر من
نیمی برای تو نیمی به پای تو
------- * دیالوگ معروف اکبر عبدی در فیلم مادر زنده یاد حاتمی: « مادر تمام شد از بس که مرد»