می خواست دلم عاشقی آغاز کند خیر سرم
پرواز نیاموخته پرواز کند خیر سرم
با لکنت و پت پت سخنی گفتم و می خواست دلم
دلبستگی اش را به تو ابراز کند خیر سرم
نزدیک نیامد اگر ان روز خجالت نکشید
می خواست که از دور برانداز کند خیر سرم
غیر از تو نمی بیند وهستی همه جا در نظرم
حتی که اگر آینه را باز کند خیر سرم
دایم دل ما بود زبانش مترادف به لبت
می خواست مرا با تو سرافراز کند خیر سرم
تصمیم به یک باره گرفتیم که مِن بعد ، دلم
با نغمهء چشم تو غزل ساز کند خیر سرم
هر وقت غزل گفت به ایهام سخن کرد فقط
می خواست سخن با لب ایجاز کند خیر سرم
در گوش ابوجهل دلت حرف نمی کرد اثر
بی فایده هر چند که اعجاز کند خیر سرم
تاریخ ارسال :
1393/12/7 در ساعت : 13:54:29
| تعداد مشاهده این شعر :
630
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.