ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



به سیلی چرا مادرم را کتک می زند

به سیلی چرا مادرم را کتک می زند
مگر او نداند به زخمم نمک می زند
نه تنها به او بلکه بر من حسن، با حسین
به همراه زینب چَکی مشترک می زند
ندارد تحمل گلِ صورتش دست ظلم
که با تیشه دارد به آیینه حک می زند
به بازوی مادر کبودی اگر دیده شد
نشان رفته قرآن و بر مردمک می زند
پدر را چه گویم ز احوال آن روز شوم
که یک بار دیگر تحمل محک می زند 
به دلواپسی می کشد تیغ و آید ولی
به مسمار در ، از برای فدک می زند
پدر گفت بر خاک مادر مبادا روی
ولی دل به الحمد پنج شنبه لک می زند
خدایا تو دیدی و بر صبر ما واقفی 
که بدخواه احمد به زهرا کتک می زند
نگو ای حسن جان،  تو دیگر که این گفتنت
غزل های آیینی ام را نمک می زند
تو با هر زبانی که گویی بود سخت و بغض
من ِ خام و ناپخته را ناخنک می زند

کلمات کلیدی این مطلب :  سیلی ، مادر ، زهرا ، فدک ، پدر ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/12/15 در ساعت : 12:56:55   |  تعداد مشاهده این شعر :  834


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 7,137 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,563,097
logo-samandehi