ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کاسه ای از عشق
پسرک رفت که با کاسه‌ای از عشق بیاید باز
نکند ابر تگرگی بارد
نکند باد شود طوفانی
نکند سر بخورد پای نحیف دل من
پسرک رفت که با کاسه‌ای از عشق بیاید باز
دل من باز پشیمانِ شدن‌هایش شد
دل من باز گریبانِ نگاهایش شد
پسرک رفت
بیاید و بماند تا هرگز
تو برو
منتظر قافله‌ی عشق کسی می‌ماند
که بهارش در راه است
تو برو
عشق بیاور به سماور واریز
که دم عصر من از چای سماور بخورم
عشق تو باز بریزد به دلم
دل اگر قدرت انکار ندارد برخیز
که تمام سخن عشق پس از آن همه یک انکار است
عشق مرغی است درون دل و در دیده‌ی آن
که مجازات کند هرکه فراموشش کرد
پسرک می رسد و کاسه پر از تمرین است
عشق یک واژه بود لیک کمی سنگین است
...
باد و طوفان همه بودند ولی باز پسر باز آمد
غصه‌ی ما
همگی
باز به یکبار آمد
فرصت فاجعه در دست من و توست ولی
بارقه روی پر شاپرک رنگین است
"بنشین برلب جوی گذر" زندگی‌ات
عشق هم قصه‌ی پر غصه‌ی یک فاجعه‌ی سنگین است
با من و دیده‌ی من مثل تو چون باران است
درد این است که این واژه همان انسان است
کلمات کلیدی این مطلب :  ابر ، باد ، تگرگ ، طوفان ، عشق ، واژه ، انسان ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1393/12/19 در ساعت : 21:28:49   |  تعداد مشاهده این شعر :  649


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مهدی سیدحسینی
1393/12/21 در ساعت : 20:59:45
درود
بهره بردم
ممنون از نگاه زیبایت به غزلم
=============
درود بر شما
سپاس از حضور گرمتون
عبدالله عمیدی
1393/12/22 در ساعت : 15:40:0
سلام بر استاد ارجمند جناب صفادل
سلام خدمت استاد ضمن سپاس از لطف حضرتعالی به حقیر
همانگونه که مستحضر هستید من خود را شاعر نمی دانم اگر هم شعرواره ای بگویم خود را شاعری از نظر شعری بیسواد می دانم و این واقعیت درونی ام است و بحث تعارف هم نیست
لذا واقعا از نظر فنی قدرت تشخیص قابل اعتنایی ندارم
و بیشتر حس و برخورد حسی ای که برآیند مفهوم و محتوای شعر است را نگاه می کنم و نظرم هم در همین حد است مگر اینکه واقعا به صورت موردی چیزی فهم کنم و اظهار نظر بکنم
ولی با عین حال عذرخواهی می کنم از محضر جنابعالی که برایم قویا مورد احترام بوده و می باشید
بازدید امروز : 1,058 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,557,018
logo-samandehi