سلام بر شاعر محترم
شعر بر الگوهای دستوری و نحویی کلاسیک بنا شده است
دلیل این این ادعا می تواند جابجایی ارکان دستوری حذف منادا و ..باشد
الگوی های تصویری نیز شناخته شده است جز بیت اخر که مقداری از شیوه تصویر سازی گذشته فاصله گرفته است اما به میزان زیادی تکراری است
سپید خوانی که در بیت اخر اتفاق افتاده است درست اجرا شده است
بعضی از از شاعران هستند از سر ناتوانی اصل واساس شعر بعنی رسانندگی را باقی می گذارند و با ادعای سپید خوانی ضعف شعر خود را توجیه می کنند که در این شعر این گونه نیست
دربیت اخر اتفاق دیگر ی نیز افتاده است و ان این است که ردیف ارتباط و چسبندگی بیشتری با بافت بیت پیدا کرده است درصورتی که در سه بیت ابتدایی چندان چسبندگی خاصی دیده نمی شود
البته این مورد فقط از جهت بیان توصیف واقعیت شعر است و ارزش گذاری را به مخاطب واگذار می کنم
بیت ماقبل اخر رسایی ابیات دیگر را ندارد شاید هم ضعف از بنده حقیر باشد که در دریافت زبان وکد های شاعرانه بیت در مانده هستم البته می توان به در یافت هایی دست یافت
ولی مسوولیت شاعر را در قبال رسایی شعر نمی توان فراموش کرد
ضمن اینکه شبه جمله کاشا به جای ای کاش (اگر درست فهمیده باشم )نوعی نو اوری است که به نظر می رسد به بدعت نزدیک باشد
سه بیت ابتدایی شعر بر مداری می گردد که چندان مسیر ناهمواری نیست بنابرین فقط باید گفت خوب است
ضمن اینکه در بیت سوم تعبیر از داده و ناداده تو و روزی به شدت این مصراع را از یک سطح کیفی استاندارد خود این شعر دور کرده است در دو بیت اول شاعر اندکی جزیی نگر است مخاطب احساس صمیمت بیشتری با شعر پیدا می کند ناگهان شاعر با تعبیر از داده و ناداده در دام کلی گویی ،روضه خوانی و شعار می افتد ضمن این که داده و نا داده بار حسی خوبی ندارند فقط نوعی هم پایانی دارند که چندان کمکی به موسیقی شعر نمی کنند
ضمن اینکه از نظر زبانی نیز در شعر چند پارگی ایجاد می کنند