ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آی تاریخ کشورم
کاش از خاطرات برگردی!
آفریننده همه غم ها
بار دیگر گناه خواهم کرد
اشتباه تمام آدم ها!
باید ایمان بیاورم آن گاه
پادشاه همه فصول شوم
با تو پاییز سبز خواهد شد
اگر از درس تو قبول شوم!
جغد بر این خرابه می خواند
شده ام خاک و خون و خاکستر
مردمم دور می شوند از من
مثل ایران بعد از اسکندر
شرح تو در غزل نمی گنجد
مثنوی عاجز است و دل مرده
ناز و طنازی بی بی جان
توی این چارپاره بُرخورده
گونه های های تو کارخانه قند
چشم ها چایی شمال شده
طبق حکم فقیه اعظم -عشق-
شرب لب های تو حلال شده
لشکری با هزارها سرباز
پرده دار نگاه تو هستند
تا ننوشم نگاه گرم تو را
راه را بر دهان من بستند
شهر الماس زیر پیرهنت
چشم ها را عجیب می سوزد
توی باغت دو سیب لبنانی
بوسه ها را به خویش می دوزد
امپراتور باستان شده ای
که به نامت شکوه می گیرند
در پی فتح تو هزاران شاه
سال ها مرده اند و می میرند
بت من! بت تراش را دریاب
تا بسازد دو شعر گیسو را
تیشه-تیشه، چقدر حساسی!
دست کن حلقه و النگو را
باز گردان به من در این غربت
جرعه ای آب زندگانی را
آتشی در وجود من انداز
شعله ور کن تب جوانی را
بی تو جغرافیای دردم را
با کدامین زمین سهیم کنم
کاش دشتی کنار کوهم بود!
که غم عشق را دو نیم کنم
روزها بی غرور می میرند
آی تاریخ کشورم برگرد!
من در این جنگ ها شکسته شدم
آی سردار لشکرم برگرد!
کلمات کلیدی این مطلب :  عشق-لب-بت-جغرافیا-تاریخ-شاه-شکوه ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1394/1/19 در ساعت : 18:15:23   |  تعداد مشاهده این شعر :  685


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 562 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,556,522
logo-samandehi