ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قصیده ای بداهه برای توافق هسته ای
این مستی از کدام شراب لطیف بود
اینسان که مات، چشم تو سوی حریف بود

دیدی میان نم نم باران،"سوییس"را
باسرو وگل،معاشقه آن سولطیف بود

مجنون درآن دیارندیدی وکاشکی
لیلی درآن قبیله ،کمی هم عفیف بود

وقتی که در مذاکره لبخند می زدی
در سینه هایمان غمی اینسان شریف بود

ما را به استغاثه فقط دست ها بلند
بر لب چقدر زمزمه ی یا لطیف بود

با آن هجوم خر ملخ از پشت میزها
بر باغ ما تطاول باد خریف بود

دیدیم خصم، توپ و تشر را شروع کرد
دیدیم با مفاخره دستش به کیف بود

دیدیم کرکری ست به لب های "جان کری"
دیدیم غرق در هیجانی سخیف بود

ماندیم تا مگر بخروشی ولی دریغ
از تو، سکوت پاسخ آن نانظیف بود

گفتیم پس کجاست خروش سفیر ما
سیلی به خصم، آیه ی دین حنیف بود

دیدم به خواب، اسکله ها شرحه شرحه اند
جامه دران، سواحل خاموش "شیف"بود

فرزین شدی به عرصه ی شطرنج بازها
زین کیش ومات،قامت"فردو"نحیف بود

گفتند یار ما چه ظریفانه می رود
او با ظفر ز صبح ازل همردیف بود

دیدیم ما که یکسره رو دست می خوری
این گونه رو به پیش تو دست حریف بود؟!

اسب کهر گرفته و افسار پاره داد
ما را درین معاوضه دستی ظریف بود

14/1/94شیراز
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ، طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1394/1/24 در ساعت : 15:46:54   |  تعداد مشاهده این شعر :  644


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مرضیه عاطفی
1394/1/28 در ساعت : 20:45:46
"دیدیم ما که یکسره رو دست می خوری
این گونه رو به پیش تو دست حریف بود؟!"
سلام جناب انصاری نژاد
سروده هاتان سرشار؛ در پناه ذات لم یزلی.
یاعلی(ع)

محمدمهدی عبدالهی
1394/1/27 در ساعت : 2:9:0
سلام و عرض ادب جناب انصاری نژاد بزرگوار
درود برشما
بسیار زیبا و دلنشین سرودید
لذت بردم
شبنم فرضی زاده
1394/1/25 در ساعت : 10:36:0
گفتند یار ما چه ظریفانه می رود
محسن کاویانی
1394/1/29 در ساعت : 17:20:57
دمت گرم حاج آقا
بازدید امروز : 19,065 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,575,025
logo-samandehi