سلام عزیز بزرگوار صمیمی
.................
بیـــــــا ای همنفس با هم بمانیم......اگــرچه یک نفس با هم بمانیم
در این بی تکیه گاهی ها ،من وتو.....زمان گرشد قفس با هم بمانیم
....................
از زمزمه غزل دلنشین ...روان وبی تکلف وباطراوتتان که بامضامین ارزشمند وتعبیرات زلال وتغزلی باوحال وهوایی لبریز از احساس معطر..وزبانی صمیمی وزلال همرا بود لذت بردم...همیشه به عطر شعر معطر باشی...ودرمسیر زلال شعر جاری
فقط باپوزش ذکر این نکته که...از مخفف ها..وکلماتی که امروزه در غزل رایج نیست...صرف نظر فرمائید..مثل..بستد....كس(کسی) داند(میداند)...ز بس (چه بسیار)....یا این تعبیر که میشود نوتر گفت....تب تند تنش ....باپوزش..مسیر وشکل ساختار نوتر شود بهتر وزیبا تر است...با مهارتی که در شعر دارید
-----------------------پاسخ به محبت شما--------------------------------
سپاس از حضور و نقد ارزشمند شما بله فرمايش شما كاملا صحيح است . حقير علاقهي وافري به سروده هاي سبك كلاسيك و مسجع دارم و اين نقد كه بايد نو تر بسرايم بارها و بارها از سروده هاي من شده.
مرا كهنه گليمي نخ نما تصور كنيد.
سپاس از شما و توجه تان.