من می روم، با چای سر کن لحظه ها را دستت نسوزد، این سماور بغض دارد... سلام خانم افضلی نازنینم ، شاعر شعرهای آیین وحماسه و مقاومت! غزل قشنگتون حال وهوای بغض داشت....... چندی پیش دروبلاگ سوگند به انجیر کارهایی زیبایی ازشما خواندم. وتازگی هم شعرزیبایی که برای آرمیتاسرودیدباصدای زیبا وبااحساستون شنیدم وارادتم به شخصیت واشعارتون صدچندان شد.نمی دونم چرا ولی خیلی دوستتون دارم واین رو خواهرانه وباتمام وجووود میگم.به امیددیدارهرچه نزدیک تر .......... سلام خانم پارسافر نازنین لطف شما شرمنده ام می کند عزیزم. ممنونم از مهربانی ات. به امید دیدار
|
زیبا بود خیلی. احسنت! ....... درود .ممنونم
|
سلام و عرض ادب آفرین بر شما بسیار زیبا ..... سلام. ممنون.زنده باشید
|
درودفراوان
عجب بغض شاعرانه ای
|
من می روم، با چای سر کن لحظه ها را دستت نسوزد، این سماور بغض دارد... عالی ....... ممنونم.
|
دو بیت پایانی تون فوق العاده است سعی کنید توی این فضای ملموس قلم بزنید از کلی گویی و انتزاعی کار کردن پرهیز کنید ..... سلام. ممنون از پیشنهاد .چشم انشاالله
|
سلام عالی بود ... سلام. ممنون
|
جاری ست در هرواژه ات دلتنگی عشق این حس رویایی محشر بغض دارد
|
سلام و آفرین مثل همیشه زیبا بود دستت نسوزد این سماور بغض دارد دست مریزاد ........ سلام و ممنون جناب ذکاوت. زنده باشید
|
سلام و عرض ادب خانم افضلي بزرگوار درود بر شما واقعا زيبا سروديد موفق باشيد
|