سلام بر شاعر شيرين سخن وعزيزي كه معمولا اشعارش برگزيده ي اين سايت ميشود والحق از نقاط قوت در همه محورهاي شعر بر خوردار است .البته شعر وهنر هرچه عالي باشد باز تا بينهايت مي تواند اوج بگيرد .وطبيعي است منتقدان بر حسب غناي طبع ومعلومات خود نظر ميدهند منتهي بايد ظرافت طبع شاعر را در نظر بگيرند وشناخت كلي از مجموعه شعر وذوق او داشته باشند.تا عوض سازندگي تخريبي خداي نخواسته نياورند وشاعر را پريشان نسازند.معلوم است گنابادي عزيز قبلا انتقاداتي از اين دست داشته اند وكار بدين جاي نازيبا كشيده است اميدوارم كينه ها از دل برانيد كه دل شاعران نبايد محل كينه باشد .اين شعر هم عيوبي دارد كه با رفع آن ميتواند زيبا تر باشد وبه پاره اي از ان هم اشاراتي كرده اند وديگر بماند براي بعد.براي شبنم عزيز شاعر پر شور اردبيل آرزوي تابش ودرخشش بسيار دارم

با سلام. احسنت بر شما. شعر شيرين و لطيفي بود. جسارتا بنظر حقير (به عنوان يك مخاطب) در برخي از ابيات رديف «بلا به دور) خوب با ساير كلمات و مفهوم بيت جفت و جور نشده است. موفق باشيد.

سلام بر شاعر محترم
کار برمحترمی درمورد این شعر فرموده اند :
با سلام. احسنت بر شما. شعر شيرين و لطيفي بود. جسارتا بنظر حقير (به عنوان يك مخاطب) در برخي از ابيات رديف «بلا به دور) خوب با ساير كلمات و مفهوم بيت جفت و جور نشده است. موفق باشيد.
درود بر این کاربر عزیز که در کنار تعریف از این شعر نکته کلیدی و سر نوشت سازی را در خصوص آن بیان کرده است
خانم محترم
همه مقال حقیردر خصوص شعر ی دیگر از شما که موجب آن همه سر و صدا ، توهین و تهمت به حقیر شد حول محور عبارت پایانی این عزیز قرار دارد
معنا و مفهوم در بعضی از ابیات شعر حضرت عالی روان و پخته شکل نمی گیرند
تصاویر ی که در شعر حضرت عالی است فاقد منطق تصویر ی و اکٍثرا جدا افتاده هستند و در هیچ نقطه ی ثقلی یکدیگر را هم پوشانی نمی دهند

وضع اجزای جملات بدون دلیل به هم خورده است که شعر را از دایره تاثیر گذاری دور کرده است
به این بیت توجه کنید
گم کرده اند راه خدا را !بعید نیست
سجاده های حوصله ی ما , بلا بدور
شکل طبیعی این بیت این است :
بعید نیست سجاده های حوصله ی ما راه خدا را گم کرد ه اند
که ضرورت وزن و جابجایی ارکان جمله چه وضع فاجعه امیزی را برای این بیت به وجود اورده است بماند که ردیف بلا بدور با هیچ سریشمی به این بیت نمی چسبد مگر این که مخاطب آن را با
ذهنیت خودش یک جوری سامان بدهد
ممکن است کسانی باشند که در دفاع از این بیت بفرمایند که شاعر اجازه دخالت مخاطب را به فضای شعرش داده است که بنده عرض می کنم
یک بیت شعر کلاسیک ابتدا ملزم و متعهد به روان بودن خود می باشد و البته شاعر میتواند بااثبات این توانایی خود به سپید خوانی و دیگر الزامات دیگر شعر فکر کند
ترکیب سازی های فاقد منطق مثل فانوس های گرم دعا و یا سجاده های حوصله ما به چه انگاره مشخص شعری دلالت دارد
بله شاعر در شعر خود سلطان بلامنازع است می تواند هر چیزی را به هر چیزی تشبیه کند اما اگر منطق این تشبیه ها فراهم نشد تصویر در مرحله ادعا متوقف می ماند و شعر تبدیل به یک تخیل صرف می گردد
کوشش و تلاش برای رسیدن به یک شعر لازم است اما کافی نیست استعداد و نوعی جوشش درونی هم برای تولید شعر لازم است که اگر این دو نباشد بهتر است که عطای شعر گفتن را به لقایش بخشید

هوالجمیل. درباره " این غائله" برای خوابیدن غائله هایی از این دست باید گفت:
1- ازنام شعر و ردیف شعر و دیالوگ های شعر چنین به نظر می رسد که در مجموعه آثار "فولکلوریک" قراردارد هرچند بلاغت نیز درآن به کاررفته است!
2- نوع غزل که همان غزل "سپید" و دست مایه آغازین سال های دهه 80 است هنوز هم برای شاعران جوان نوعی قالب خوشایند است و با تمام عیوبات لفظی و معنوی بازهم نسبت به آن "تعصب" دارند!
3- استفاده از ایده و ساختارهای نوگرایانه درغزل ، معمولا چالش برانگیز است چون اکثر منتقدین و ادبا نسبت به غزل نگاهی مقدس گونه دارند ؛ درصورتی که امروزه متاسفانه غزل سرایی به سمت "انتزاعی شدن" هرچه بیشتر می رود.
تکته: درباره این شعر و امثالهم که اثر شاعران "جوان" است ؛ نقد غزل کلاسیک به کاربردن جز "وقت شریف تلف کردن" نیست ، آن هم با "اوقات تلخی " همراه باشد!!
"بارها گفته ام و باردگر می گویم " که نقد همان ترجمان "ذوالفقار" است و دو سو دارد : تخریب می کند که بسازد و می سازد که تخریب نشود! البته خراب دراینجا "تغییر و تبدیل" است ، نه به معنای عرفی آن!اگر اثری نقد می شود باید درکنارش "آموزش" هم داده شود! منتقد محترم نخست باید مشکل را واکاوی کند و بعد نسخه سلامت آن را بپیچد و بعد "اظهارنظر" تند و شدید خودرا اعمال نماید!
غزل های این دستی حداقل 15 سال است که درفضای ادبی کشور جاری است و طرفداران بسیاری هم دارد! اما هیچگاه "جدی" تجزیه و تحلیل نشده است که محسنات و عیوبات آن مشخص شود! اگر با ادبیات ما منافات دارد باید بررسی شود واگر مناسب است باید تقویت شود و مشکلاتش برطرف شود! نمی شود که تنها یک بیت را سرمشق کرده و آن را ملاک قرار دهیم!
دراین شیوه از غزل های معاصر متاسفانه "نهادو گزاره" و "مواردحذف به قرینه" و یا "مجازها و کنایات" دربرخی از موارد کلا با قواعد غزل "دیرین سابقه " ما متفاوت و مغایر است!
پس بهتر است : نخست به شناخت شعر بپردازیم و بعد آن را "نقد و بررسی " کنیم.
آنچه نوشته شد ، سخن از"کلیت " این گونه غزلهاست! امیدوارم شاعر گرامی و منتقدمحترم به نکات نوشتار توجه کرده و پاس احترام همدیگر را نیز مد نظرداشته باشند. ومن الله توفیق.یاحق

درود....«غائله» درست است...









......
درود بله درسته اشتباه تایپ شده بود

سلام و عرض ادب خانم فرضي زاده بزرگوار
درود بر شما
زيبا سروديد
طاعاتتان مقبول
شاعرانه هايتان مستدام

سلام و عرض ادب

فانوسهای گرم دعا را شکسته اند

سلام و عرض ادب

فانوسهای گرم دعا را شکسته اند

سلام...غزل فاخری ست بانو...درود بر شما.

سلام بر خانم شبنم فرضی زاده

حقیقت امر آنچه بین حقیر و شعر شما اتفاق افتاده است ،تصور بنده از آن این بوده است که شاید عرایض حقیر تخیل نیرومند و قدرتمند حضرت عالی را با زبانی روان همراه سازد و با خود گفتم که نیش قلم را مقداری تیز تر کنم تا در تلاش رسیدن به هدف مورد اشاره موثرتر واقع شود
و لی اکنون از لحن کلامتان بر می اید که شما را آزرده خاطر ساخته ام و جدا از این بابت عذر خواهم امید است بنده را ببخشید چون همه ی اشعار و نقد های عالم به این نمی ارزد که دل مومنی از قلم و یا زبان کسی ازرده گردد
بار دیگر خدمت شما عرض کنم هدف و قصد بنده خیر و کمک به رشد جریان شعر در نزد تان بوده است با این وجود اگر برداشتتان چیز دیگری است خاضعانه از شما طلب بخشش دارم
چرا که از قیامت و حساب و کتاب ان سخت می ترسم
امید وارم دیگر تکرار نشود

عالی بود خسته نباشید

درود شبنم جان...

سلام شبنم عزیزم
"طاقت بریده ایم و فقط ختم میشود
این غائله به دست تو آقا...بلا بدور"
پیروز و سربلند باشی
یاعلی(ع)

سلام
بسیار خوب
آفرین
احسنت

هوالجمیل. درباره " این غائله" برای خوابیدن غائله هایی از این دست باید گفت:
1- ازنام شعر و ردیف شعر و دیالوگ های شعر چنین به نظر می رسد که در مجموعه آثار "فولکلوریک" قراردارد هرچند بلاغت نیز درآن به کاررفته است!
2- نوع غزل که همان غزل "سپید" و دست مایه آغازین سال های دهه 80 است هنوز هم برای شاعران جوان نوعی قالب خوشایند است و با تمام عیوبات لفظی و معنوی بازهم نسبت به آن "تعصب" دارند!
3- استفاده از ایده و ساختارهای نوگرایانه درغزل ، معمولا چالش برانگیز است چون اکثر منتقدین و ادبا نسبت به غزل نگاهی مقدس گونه دارند ؛ درصورتی که امروزه متاسفانه غزل سرایی به سمت "انتزاعی شدن" هرچه بیشتر می رود.
تکته: درباره این شعر و امثالهم که اثر شاعران "جوان" است ؛ نقد غزل کلاسیک به کاربردن جز "وقت شریف تلف کردن" نیست ، آن هم با "اوقات تلخی " همراه باشد!!
"بارها گفته ام و باردگر می گویم " که نقد همان ترجمان "ذوالفقار" است و دو سو دارد : تخریب می کند که بسازد و می سازد که تخریب نشود! البته خراب دراینجا "تغییر و تبدیل" است ، نه به معنای عرفی آن!اگر اثری نقد می شود باید درکنارش "آموزش" هم داده شود! منتقد محترم نخست باید مشکل را واکاوی کند و بعد نسخه سلامت آن را بپیچد و بعد "اظهارنظر" تند و شدید خودرا اعمال نماید!
غزل های این دستی حداقل 15 سال است که درفضای ادبی کشور جاری است و طرفداران بسیاری هم دارد! اما هیچگاه "جدی" تجزیه و تحلیل نشده است که محسنات و عیوبات آن مشخص شود! اگر با ادبیات ما منافات دارد باید بررسی شود واگر مناسب است باید تقویت شود و مشکلاتش برطرف شود! نمی شود که تنها یک بیت را سرمشق کرده و آن را ملاک قرار دهیم!
دراین شیوه از غزل های معاصر متاسفانه "نهادو گزاره" و "مواردحذف به قرینه" و یا "مجازها و کنایات" دربرخی از موارد کلا با قواعد غزل "دیرین سابقه " ما متفاوت و مغایر است!
پس بهتر است : نخست به شناخت شعر بپردازیم و بعد آن را "نقد و بررسی " کنیم.
آنچه نوشته شد ، سخن از"کلیت " این گونه غزلهاست! امیدوارم شاعر گرامی و منتقدمحترم به نکات نوشتار توجه کرده و پاس احترام همدیگر را نیز مد نظرداشته باشند. ومن الله توفیق.یاحق

درود و آفرین بر شما باد

بلابه دور ترا شبنم اي تجلي بحر /بلا به دور ترا از فسون وافت دهر.........درود

سلام و عرض ادب
زیبا سرودید.مانند همیشه