همانگونه که در شرح اجمالی سهگانی و ظاهرا در تعریف ساخت صوری این ژانر از زبان استاد فولادی میخوانیم: «سهگانی قالبیست سهمصراعی که وزن مصراعهای آن متساوی (کلاسیک) یا نامتساوی (نیمایی) باشد و کلمات قافیه و احیانا ردیف آن نیز، در مصراعهای اول و سوم یا دوم و سوم بیاید و ضمنا تا جایی که ممکن است، ضربهی عاطفی آن، در مصراع آخر بخورد». دیده میشود این ژانر جوان، بیشک معجونی از شعر کلاسیک (سنتی)و جریانهای مدرن ادبیات فارسی است که با ایجاز استثنایی و جذبه جادویی اظهار وجود کرده است. البته در شکل صوری و ظاهری این قالب- گذشته از محتوا و درونمایه - ساختار و استخوان کلاسیک دارد. اما با توجه به جان سهگانی، مواردی هم هست که میتواند ادعای ما را مبنی بر مدرن بودن این برنا قالب ثابت کند که ذیلا به شرح آن می پردازیم.
بدونشک وقتی گفته میشود سهگانی قالبیست سه مصراعی، «مصراع» خود واحد مجرد شعر سنتی (کلاسیک ) است. همچنان در تعریف بالا هنگامی که به ترتیب با کلماتي چون وزن، قافیه و ردیف هم برمیخوریم، درمییابیم که موجودیت این همه عناصر شعر کلاسیک، وقتی در ایجاد و هستی یک سهگانی نقش و اهمیت بهسزا دارند و بدون ورود مخصوصا وزن و قافیه سهگانی اظهار وجود و هستندگی نمیتواند، ما در ادامه و ازای قوالب کهن شعر فارسی قرار گرفته کاملا با یک قالب سنتی دیگر مواجه میشویم. اما آنچه ما را به مدرن و نو بودن این ژانر فرا میخواند همانا ویژگیهای زبانی خاص مانند استفاده از زبان گفتار به جای زبان فاخر و فخیم، عدول و چشمپوشی از باورهای سنتی بیاساس با ترویج منطقباوری، استفاده و بهکارگیری طنز و کاریکاتور، چندآوایی و پذیرش نگاه تکثرگرا، ایجاد فضاهای فردی و تکصدایی غیرجزمی و عناصري مانند عاطفه، احساس و تفکر است و بیشتر از اینها در دید نخست، استعداد تعالیپذیری این ژانر با مولفهها و اصلهايی که قطعا با محتوا و جانمایه این قالب ارتباط استوار خواهند داشت، میباشد که اخیرا هفت مورد آن را داکتر علیرضا فولادی به شکل احکام شاعرانه و عنوانهای بدون شرح در وبلاگ خود فهرست و پست کرده اند. 1- ايجاد برخورد ميان عاطفه و تفكر يا برعكس.
2- توجه به كشف و اتفاق شاعرانه.
3- عبور عمقی يا سطحی از پديدهها.
4- برابر داشتن جوانب صورت و معنی با گرايش به جانب معنی.
5- رعايت ايجاز.
6- بهرهبرداری از شگردهای ويژهی «امثال و حكم» و «كاريكلماتور» و «گزينگويه».
7- كاربرد زبان ساده و در عين حال، استوار.
که میشود موارد دیگری را هم با توجه به سهگانیهای که اخیرا توسط سهگانیپردازان جدی و متعهد سروده شده اضافه نمود، مانند استفاده از طنز تلخ در سهگانیهایی محمد شریف سعیدی، چندآوایی و ایجاد فضای باز و تعالیپذیر، حرکت شعر به سوی زبان ساده (سهل و ممتنع) که درحکم هفتم توسط استاد به گونه "استفاده از زبان ساده و استوار درشعر" بیان شده است و جامع هم مینماید، فرار از سمت و سوی واحد و جستجوی معبرهای متعدد و متکثر، شالودهشکنی و تغیير چشماندازها با استفاده از واژههای معناپرور و مفاهیم بکر، بیان مفاهیم فردی و خاص در کنار مفاهیم کلی وجمعی و... اصول دیگر که این قالب، استعداد حمل و پروردن همهی اینها را به صورت احسن دارد.ی باری، کوتاهی (موجز و منسجم بودن) این قالب هم که میتواند به لحاظ انقلاب کوتاهسرایی و عمومیت پیدا کردن هایکو(هفده مورایی) و تانگا جاپانی(سی و یک هجایی) در زمان ما یعنی عصرغ وغای مدرنیسم مورد بحث باشد، آیت دیگری بر امروزی بودن این ژانر است، چون همه میدانیم رباعی، دوبیتی و فرد به ترتیب در ادبیات فارسی از صنف شعرهای کوتاه هستند و هم به لحاظ ظرفیت و ظرافت هرسه مخصوصا رباعی و دوبیتی به نوبهی خود با تمام قوت و قدرت تاکنون از قالبهای پرطرفدار در درازای تاریخ شعر و سرایش بوده اند و همچنان شیرینی و حلاوت خود را حفظ کردهاند، اما با این همه، متاسفانه گرایش بدان درسالهای اخیر به لحاظ محدودیت وزنهای مشخص و زحافات آنها و همچنين توجه به مضامین و مفاهیم خاصی که برای سرایشگر یکمقدار دستوپاگیر است، بسیار کمرنگ بوده که با توجه به اینها، اخیرا عدهای بر آن شدهاند با تغیير ساخت صوری و دگرگون ساختن قالب مخصوصا رباعی" مستزاد رباعی" را ابداع و وارد کارزار کنند که زیر نام "رباعی پستمدرنیستی" با نیمایینویسی خاص، کسرها و شکستهایی در آن وارد آوره اند که باز هم محدودیتهایی را به همراه داشته و مورد استقبال قرار نگرفته است. البته قابل ذکر میدانم که این گفتهها به مفهوم رد رباعی و کوتاهههای دیگر از جانب این قلم نبوده و بر آن هم نیست تا سهگانی را کاملا مدرن جلوه دهد و غیر از آن را به چالش بکشد، اما میکوشد بنمایاند که این ساختار جوان (سه گانی) از ظرفیت بالایی برخوردار است و میتواند آغاز انقلابی در کوتاههسرایی باشد. ضمنا میکوشد این پندار را که "ظهور سهگانی شاید تلاش درجهت کشیدن رباعی که بدون شک زیر سیطره شعر نو میرود و همچنان با تنپوشهی تازه از محاق بیرون آوردن یک کوتاه کلاسیک است" را به گونهای رد کند. بدین ارتباط اینجا میخواهم با توجه به دستهبندی سهگانیها به لحاظ ساخت صوری که داکتر فولادی در وبلاگ "سهگانی" چنین ردهبندی را جهت رهنمایی بر علاقهمندان لازم دیدهاند، ار لحاظ محتوا چیزهايی بنویسم.
نمونهی سهگانی کلاسیک با کاربرد قافیه در مصراعهای اول و سوم:
بعد از این، «جور دیگر ...»؛
ای کلاغان! بیایید!
بعد از این، آدمک پر!
نمونهی سهگانی کلاسیک با کاربرد قافیه در مصراعهای دوم و سوم:
دستهای گشوده کافی نیست؛
گام بردار، گام - ای آدم! -
آدمکها نمیرسند به هم.
نمونهی سهگانی نیمایی با کاربرد قافیه در مصراعهای اول و سوم:
حرفهایت قشنگ است،
آری، اما تو رنگینکمانی،
حرف رنگینکمان هفترنگ است.
نمونهی سهگانی نیمایی با کاربرد قافیه در مصراعهای دوم و سوم:
درخت، پنجره شد،
ولی چه سود
که پشت پنجره یک شاخه از درخت نبود؟
که میبینیم تمام این سهگانیها به لحاظ وزن و موسیقایی و کاربرد قوافی از هم تفکیک شده اند نه از دید محتوا و مضمون که از این روزنه هم سهگانی از ظرفیت و گستردگی قابل توجه برخوردار است. حالا چند اصل حاشیهای را حضور دوستان پیشکش میکنم که درسهگانیهای اخیر این موارد را بهوضوح دیده ام:
1. واضح است در سهگاني و هر قالب كوتاه ديگر موضوعات بدون حاشيهروي و موجز بيان ميشوند، در چه زباني و با استفاده از چه زباني؟ كه سهگاني به زبان رمزي و قراردادي، يكسان توجه ميكند و جهت بيان برتر از هر دو سو ميجويد.
2. سهگاني، پايانپذيري غيرمنطقي ندارد، بل شكوهمند، دلپذير، عاطفي و شيرين به پايان ميرسد، كه انگار خاتمه نيافته است.
3. بدون توجه به زحافات خاص و بحرهاي معمول و در اوزان مختلف سروده ميشود و براي بيان مفاهيم لايتناهي، زمينهي فراخ و گسترده دارد.
4. سهگاني استعداد روح و قالب بخشيدن به انديشه و تفكر را دارا بوده، قالبي چندبعديست.
5. سهگاني ميتواند فضاهاي تازه و كاملا جديدي را به تسخير و به سرايش بگيرد و در كل كوتاهسرايي را با توجه به نفس آن، متحول سازد.
و نكتهی اخير اين نوشته، اين كه سهگاني شايستهی زبان شيرين فارسی و بیبديل است، چنان كه هايكو، ويژهی زبان ژاپانی. ظهور آن بر پارسیسرايان مبارك!
با تشکر از استاد فرزانه، داکترعلیرضا فولادی که وبلاگ سهگانی را منبع خوبی برای تحقیق روی این ژانر برای علاقهمندان گشوده اند.
منبع: مويههای آمويه