سلام ودرود برادر ارجمند و شاعر توانا جناب علی رضاقزوه نوشتار گلایه مند و خسته کننده شما و نظر دوستان را خواندم برادر ارجمندم
این رسم دیرین است
مسئو لیت هر چه سنگین تر
ناسزا شنیدن گسترده تر و رنگین تر
اما از آنجاییکه همه شاعران ولایی دوست دارند
از خوان معرفت و شعر خوانی در حضور رهبری
بهره مند شوند یک حقیقت است که همگان در این
مورد خود را زیحق می دانند
اما اینکه فر موده اید بار را از دوشم فرو می افکنم
اگر عاشق باشی بار عشق فرو افکندنی نیست
شرط رضایت معشوق است
در ثانی هنر ناسزا شنیدن و خدمت کردن است
نه این که تمجید شدن و لذت بر دن
هنر، سوختن و سا ختن است
نه سوار شدن و تاختن
مگر نه اینکه می گفتند بهشتی طالقانی و تو کشتی ایا این سید بزر گوار سزاوار چنین
اهانت ها یی بود
برادر ار جمند هما نگونه که خود میدانید و خدا بنده هیچ ار تباط از نزدیک و دور که از طریقه ی نامه و تلفن باشد با شما نداشته ام
اما از رنگ و لعاب و محتوای سروده هایت
شما را از شاعران متدین و دلسو خته و دلسوز
دارای اعتقادات انقلابی اسلامی اللهی میدانم
انشا الله که باز در این عرصه در صدر خدمت و کوشا باشی
نیست پروانه اگر لذت آتش نبرد
هر که پروانه شود در شُرف سوختن است
دشمن آتش بزند فکر سیاهی نکنم
طینت شمع فقط نور بر افروختن است
در اینجا غزلی تقدیم به پیشگاه مقام معظم رهبری
می کنم
امشب همه بیدار تو ام نور مُبرّا
از حس ِ تماشای تو ام منظره آرا
ای نخلِ دخیلِ همه ای سرو سعادت
پروانه ی گلزار تو ام باغ تمنا
از سردی و بی حوصلگی قصه نگویم
دلداده ی بازار تو ام ، شهر معما
ای زاده طوفان پسر عصمت باران
من تشنه و تب دار تو ام حضرت دریا
جمعیت ِظاهر نگرِ عشق ندیده
باور نکند زار تو ام رهبر و مو لا
گر لا یق دیدار نباشم من خسته
در خواب خریدار تو ام لذت رویا
ترسم که شبی ساده به نا گاه بمیرم
در حسرت دیدار تو ای صورت معنا
شادی و طراوت و زیبایی و شکو فایی همه ی مردان اللهی وشاعران ولایی را از خداوند منان خواستارم طیب الله
اجر تان پایدار