چو یادش در دل افتاد از نهادم آه آمد
زبان در وصف او حیران شد و کوتاه آمد
وجودش کشتی نوح است و بی شک وقت توفان
بلا دور است از آنکس که در این درگاه آمد
اگر هارون برایِ موسیِ عمران وزیر است
کنارِ احمدِ خاتم، ولی الله آمد
علی با حق و حق با اوست؛ چون سرتاسرِ عمر
فقط حق گفت و حق را دید و با حق راه آمد
به وقتِ جنگ چون دیدی که دشمن می گریزد
بدان سردار و سرور، شیرِ حق، آن شاه آمد
یتیمی یا فقیری یا اسیری؛ هرچه هستی
نگاهی سوی بالا کن که قرصِ ماه آمد
نمی داند کسی بینِ مناجاتش چه گفته
که فریادی چو نعره، از گلویِ چاه آمد
الا ملعون! نگاهش کن که او مولود کعبه ست
که چون عاشق به آغوش عبادتگاه آمد
دعا کردی که دیگر در میان ما نباشی
بیا مولا، بیا؛ آن ملحد گمراه آمد
محمد فرخ طلب فومنی