ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



هراس
هراس 



دو " یاکریم "
به روی سیم
کلافِ پرنیانِ واژه های عاشقانه هایشان
برای هر کدامشان
خیالِ آفریدنِ هزار و چندمین لباس داشت .
که ناگهان
بلورهای بی  گناه چشم هایشان
پر از حضورِ سربی هزار و چندمین  شبِ هراس شد.
و بال های سبزِ استغاثه هایشان
به وقت پر زدن به سمتِ آسمان
به موسم خطر
شبیه دست های پرنیاز آدمی
به آستانِ بی نیاز
دوباره  گرمِ التماس شد.



برای این که یک نگاه
به پیکر نحیفشان
نگاه  گربه ای نگشته از مرام گربه ها به دور
به زعمِ آدمی ، شرور!
 ز  روی  پشت بام روبرو
تمام رشته های تار و پودِ جامه های عاشقانه هایشان
دوباره  پنبه کرده بود !

سه شنبه  -- 94/4/30  --  یزد
سید فضل الله طباطبایی ندوشن (امید)




موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1394/4/31 در ساعت : 15:57:47   |  تعداد مشاهده این شعر :  1045


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد یزدانی جندقی
1394/5/8 در ساعت : 3:41:32
سلام وعرض ادب / دویا کریم / به روی سیم / این هم اگرچه تصویری نخ نماست اما شروع شاعرانه ای است در ادامه ی متن شاهد آسمان ریسمان بافی های غیرضروری و پیش پا افتاده ای هستیم انچه در مجموع این گفتمان را به مرز متوسطی از شاعرانگی نزدیک می کند قرینه های لفظی لباس / هراس / التماس / در شکل نیز وجود محتوای معرفتی در پای بست راز ونیاز می باشد پاره ی دوم حامل پیام مهم و قابل توجهی است اماپرداخت موجود فاقد ارزش ادبی می باشد / باامید توفیق روز افزون ِبرادر بزرگم شاعر استاد جناب سید فضل الله در کارهای سنتی به ویژه شعر مستقیم آیینی که نمونه های موفقی از آن در دفتر شاعر محترم موجود است /
خاک پای دوستان محمد یزدانی جندقی
سید فضل الله طباطبایی
1394/5/11 در ساعت : 1:13:16
با عرض سلام
جناب آقای یزدانی جندقی
ممنونم از شما به جهت نقد سازنده و اظهار نظرهایتان
موفق باشید.
بازدید امروز : 3,076 | بازدید دیروز : 11,036 | بازدید کل : 122,933,715
logo-samandehi