كي مرا براندازد سنگ لعنت دشمن
دوست مي كُشد ما را با كلوخِِ از دامن
آزموده ام كم كم زندگي و مكرش را
بي هراسم از نفرين، مي هراسم از احسن
با حقارتم آلود، ناله اي ضعيفانه
مرد باش و زي، اي دل! بي دريغ و بي شيون
قوم غفلتستان را پرس، چيست طعم صبح؟
آيد از شبستانها قاه قاهِِ اهريمن
صبح مرمرستان است، باغ شبنمستان است
آخر اي شب آلوده! صبح شد،گشا روزن!
شهر سايه روشن ها، در تو و برون از تو
از همه منم تاريك، از همه منم روشن
عشق، عشق، بر من گو حدّ ممكن و ممنوع
از بهشت نازل شد سيب زيرِ پيراهن
ناز من به كبر تو آن قدر دغل برخورد
يار، يارِ سنگين دل، يار، يارِ رويين تن
نقشبندِ آب و گل، كاش، از ازل مي ساخت
يا سما، مرا چون تو، يا زمين، تو را چون من
باز بايدم رفتن بر سلامِ فرداها
يك چراغ مي خندد در نهايت برزن
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/6/31 در ساعت : 11:10:43
| تعداد مشاهده این شعر :
1345
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.