ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پرچم عراقی گنبد
گفتم بگو که بارش باران و برف کو?
گفتا تو بازگوی که آن سوز حرف کو?
خاموش گشته کومه احساست از نیاز
بی روح مانده جامه تقوايت از گداز
کو آن سری که روی دو کتفت زیاده بود?
کو آن غرور مرده که مخمور باده بود?
برگو چه شد صلابت آن گامهای مست?
آن را که بر نهاده جنون روی هرچه هست
آری چه شد که دست تو پابند خواب شد
شايد سراب عمر برای تو آب شد
تقصیر کیست جامه ات آلوده تر شده?
آن سان که شیخ شب زده را هم خبر شده
حال تو چیست کاین همه در چاه می روی?
در امتداد ظلمت شب راه میروی
با محتسب چه کارت اگر اهل منبری?
این بار کج چه بوده که بر شانه می بري?
کو اقتدار بسته به قید سلاسلت?
کو خرمنت? کجاست بگو چیست حاصلت?
افسوس خورده ای و مزاجت علاج نيست
در پیشخوان قافله ات یک سراج نيست?
جادو شدی? تویی که دلت واژگون نشد
همپایه غرور تو رخت جنون نشد
دیگر چه فکر سردی صحراي محشری?
ای نام برده زين هوس از فصل دیگری
خاموش گشته به که تو باران فروختی
چشم طمع به چشمه آلوده دوختی
در وهمزار ثانیه اهل دغا شدی
غافل ز واژه های لطیف دعا شدی
رفتی و پس به یاد سپردی حضوررا
چايي تلخ روضه خورشید و نور را
آتش بیار غائله کوفیان شدی?
یا دزد  گوشواره کروبیان شدی?
حاشا مکن که ساکن برد سکون شدی
 غافل ز خیمه های شده سرنگون شدی
حاشا مکن که شمر زمانه عزیز شد
ضحاک ماردوش خورشتش لذیذ شد
حاشا مکن که سرو سهي را شکسته اند
تکفيريان به سینه مولا نشسته اند
حاشا مکن که.... آه کسی جار می زند!
گویی کسی به چوبه این دار می زند
پرسیده بودمش که تگرگی و برف کو
او باز می سرود بگو سوز حرف کو
آری کسی به باور من نقب زد بلی!
گفتا بلند گشته بگو باز یا علی!
من اهل کوفه نیستم ای پاسبان عشق
دستم جدا مباد ز  ويرانه دمشق
کو مهدی و کجاست حسام و عماد کو?
کو نصرتی بگو به من آخر جهاد کو?
من خواب مانده ام چو عزیزی که خوار شد
 باور کنید دی شد و اینک بهار شد
باران ببار رحمت بانوی عالمين
ما را ببخش غیرت لیلایی حسین
جانها فدای مرقدت ای کعبه صبور
از تندباد حادثه گيسويتان بدور
تا پرچم عراقی گنبد فراز شد
راه شهادت تو ز شامات باز شد


   تاریخ ارسال  :   1394/6/8 در ساعت : 22:23:3   |  تعداد مشاهده این شعر :  736


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 4,826 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,560,786
logo-samandehi