ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آخر کار!


شدم   از    لطف   خداوند      کریم



سالها   ساقی      میخانه        مقیم



زهد   را   تا که  به  زندان   کردم



روز  و  شب   خدمت رندان  کردم



ساخت   با  آتش می   آب   و   گلم



خاست  تا  «احرق قلبی»  ز   دلم



ناگهان   عابدی    از   راه    رسید



عیش    را     آفت     جانکاه رسید



گفت  با   من   که: بیا   در   مسجد



شک   مکن   هست خدا  در مسجد



کرد   دل     وسوسه اش  را باور



سوی   محراب    شدم     راهسپر



زهدورزی  به   ریا    کارم   شد



ذوق   کردم   که  خدا  یارم   شد



طی   شد   از  بهر نیاز  عرضی



شب  و  روزم به  نماز   عرضی



سالها   بود  مرا  یار  و    ندیم



نه    خداوند     که  شیطان رجیم



من   ز    تکبیر     تکبر    جویان



او   «هنیا و مرییا»         گویان



هیچ   دانی   که  در این بیع  و شرا



آخر  کار   چه   شد     بهره   مرا؟



توبه   از   باده   چو کردم  به مرور



کرد    سجاده   مرا   مست   غرور!



شب  و  روزم


کلمات کلیدی این مطلب :  آخر ، کار! ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/7/2 در ساعت : 7:28:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  1507


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ابراهیم حاج محمدی
1390/7/2 در ساعت : 9:5:7
به به / جدا حظ بردم . رندانه و عرفانی . محکم و استوار . دلنشین و زیبا و بیاد ماندنی . حتما این نفیسه ی زیبا برای شاگردان و دانشجویانم خواهم خواند .

************************
از بذل محبت شما ممنونم
بس مبتهج از دقیقه ی اکنونم...
من خود این سروده را خیلی دوست می دارم چون صددرصد جوششی بود نه کوششی.اصلا فی البداهه سروده ام.
معصومه عرفانی (عرفان)
1390/7/2 در ساعت : 12:42:46
سلام استاد کاشانی بسیار زیبا سرودید موفق باشید در پناه حق





شدم از لطف خداوند کریم

سالها ساقی میخانه مقیم

******************
از شما شاعره ی دریادل نوراندیش ممنونم.

مصطفی معارف
1390/7/3 در ساعت : 8:13:23
با سلام جناب خوش عمل بزرگوار زیبا ریا و سالوس را به نمایش کشیدید از قرائت مثنوی زیبایتان لذت بردم . موفق باشید و ماندگار

************************
از بذل محبت شما فرزند معنوی و شاعر فهیم ممنونم.
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/7/2 در ساعت : 8:6:56
سلام استاد عزیز
خیلی زیبا ویکدست روایت فرموده اید.
سالها بود مرا یار و ندیم
نه خداوند که شیطان رجیم

ایزد منان همیشه یارویاورتان باد

**************
سپاسگزارم.ان شاءالله که از وساوس شیطانی همه مان دور باشیم.
یوسف شیردژم «افق»
1390/7/2 در ساعت : 9:48:36
سلام بر جناب خوش عمل و خوش سخن !

زهد را تا که به زندان کردم
روز و شب خدمت رندان کردم


شعر بسیار روان و زیبایی است

درود بر شما

*******************
سپاسگزارم یوسف عزیز.یعقوب دلم در مصر ملاحت دنبال تو می گردد.هشدار به کلافی نفروشندت.

مصطفی سوارنژاد
1390/7/2 در ساعت : 14:15:27
بسیار زیبا
موفق باشید

***********
سپاسگزار.
سید حسن رستگار
1390/7/3 در ساعت : 18:31:39
سلام و درود خدمت استاد گرانقدرم

با اینکه مدت زیادی نیست که در سایت شاعران پارسی زبان حضور دارم و چند سالی نیز در دنیای مجازی رفت و آمدی مختصر،لیکن کمتر دوستی فرهیخته را دیدم که از دانش و هنر خود بی دریغ و خالصانه دیگران را سیراب کند و گاهی برای درخواست نقدی کوچک متاسفانه کم تجربه هایی چون بنده را دست از از پا دراز تر بر میگردانند که مشغله کاری و چه چه اجازه پاسخگویی نمیدهد
البته جای خرده گرفتن نیست که محیط مجازی هم گاهی تند و خشن میشود و بسیاری از این بزر گان مصالح عدیده ای را در نظر میگیرند و به این نتیجه میرسند که پاسخ ندهند

اما در این مدت اندک دلسوزی و راهنمایی شما مرا به وجد آورد و دیدن اینکه دلتان برای شعر می تپد و برایتان راهنمایی کردن دیگران وظیفه ای بزرگ است که به خوبی از عهده آن بر می آیید و این خصلت خصلتی پیامبر گونه است که به هر کسی عطا نمیشود
از همین صفحه مجازی تشکر خالصانه و سپاس فراوان خود را تقدیمتان میکنم و همیشه منتظر راهنمایی شما هستم

بر قرار و بر مدار
یا علی

********************
سید بزرگوار و شاعر دریا دل.من خود دراین محیطها برای خوشه چینی آمده ام.مرا شرمنده ی اخلاق کریمانه خود کردید و البته سادات کریم بزرگوار همچون آباء کرام خود عادت به ذره پروری دارند.از شما عزیز دل بی نهایت سپاسگزارم.
اصغر اکبری
1390/7/2 در ساعت : 9:30:31
سلام استاد عزيز
يكي از آفت هاي ايمان غرور است كه شما آن را زيبا بيان فرموديد.
در بيت:
زهد را تا که به زندان کردم / روز و شب خدمت رندان کردم
مفهوم مشخصه ولي روان نيست.بخاطر تداخل"تا" و "روز و شب" كه زمان را نشون ميدن.
پيشنهاد:
زهد را چونکه به زندان کردم / آمدم خدمت رندان کردم
با مهر فراوان

******************
با سپاس از شما عزیز برادر.اگر شعر غلط داشته باشد بایست در رفع آن کوشید وگرنه سلیقه ای همین بیت را چند جور دیگر هم می شود ارایه داد.ضمنازهد را تاکه...بسیار سلیس تر از زهد را چون که...است.به هر حال ممنونم.
سارا وفایی زاده
1390/7/2 در ساعت : 13:45:24
سلام استاد خوش عمل عزیز.

مثل همیشه زیبا و ستودنی.

استاد من همیشه یکی از خوانندگان شعرهایتان خواهم بود. طبع زیبا و روانی در سرودن

شعر (عارفانه و طنز و ... ) دارید.

یا حق.


*******************
از تشویقهای بی شایبه تان سپاسگزارم.
ناصر عرفانیان
1390/7/3 در ساعت : 12:42:33
باسلام وادب واحترام به سرور ارجمندم جناب استاد خو ش عمل عزیز این مثنوی همانند دیگر آثار ارزشمند شما زیبا دلنشین وماندنی است واقعا حظ وافر بردیم همیشه طبعتان با طراوت و

سرشار در پناه حق

***********************8
از شما استاد بزرگوار سخن سپاسگزارم.
حمیدرضا اقبالدوست
1390/7/2 در ساعت : 8:23:32
عالی استاد /بله مستی حرام است چه با زهد چه قدرت و مال و چه انگور و .... /شاد باشید

*******************
باسپاس.حرف حقی است اما به قول شاعرسلف:
آن آیه که تحریم شراب است کدام است؟
مصطفی پورکریمی
1390/7/2 در ساعت : 11:54:51
سلام جناب استاد خوش عمل عزیز

توبه از باده چو کردم به مرور

کرد سجاده مرا مست غرور!

بسیار زیبا و عارفانه بود .درس زندگی و جوانمردی را نه فقط در اشعار ارزشمند بلکه در سیره عملی حضرتعالی به وضوح می توان مشاهده کرد.خدا شما استاد فرهیخته را برای همه ی ما حفظ کند .

**********************
ضمن سپاس از شما شاعر متعهد و با بصیرت.ملتمس ادعیه ی زاکیه ی جناب عالی جهت صحت ایمان و عاقبت به خیری هستم.
محمد وثوقی
1390/7/2 در ساعت : 23:54:39
سلام حضرت استاد خوش عمل
هم از این مثنوی زیبا حظ کردم هم از آن قصیده ی غرا مستفیض شدم.
مستدام باشید.

******************
شما خود از رشحات قلم موشکاف و طبع بلندتان فیض رسانید.سپاس.
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 4 ماه و 21 روز و 10 ساعت و 17 دقیقه و 21 ثانیه است همراه شماییم 453982641.238 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 19,122 | بازدید دیروز : 27,704 | بازدید کل : 123,151,953
logo-samandehi